می تواند مچم را بگیرد ،
اما همیشه دستانم را میگیرد ؛
خدا را می گویم ..
منبع:http://zendegi10000.blogfa.com/
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
دانستنی هایی باورنکردنی از همه چیز و همه جا | 1 | 307 | javadth |
چگونه با کودک آب زیر کاه کنار بیاییم؟ | 0 | 246 | roya |
رسیدن به آرامش در 10 دقیقه! | 0 | 286 | roya |
داستان آموزنده دزد باورها | 0 | 301 | roya |
حکایت گدایی کردن ملا نصر الدین ! | 0 | 263 | roya |
داستان کوتاه و زیبای دریای دزد و قاتل! | 0 | 236 | hosna |
می تواند مچم را بگیرد ،
اما همیشه دستانم را میگیرد ؛
خدا را می گویم ..
منبع:http://zendegi10000.blogfa.com/
شياف ناپروكسن 500 با مهار آنزيم سيكلواكسيژناز ، ميزان پروستاگلاندين ، پروستاسايكلين و ترومبوكسان كاهش مي يابد. ناپروكسن بطور كامل جذب شده و به ميزان زياد به پروتئين هاي پلاسما پيوند يافته، دركبد متابوليزه می شود و نيمه عمر آن 15 -12 ساعت مي باشد. دارو عمدتاً از راه ادرار دفع ميگردد.
شیاف ناپروکسن 500 با مهار آنزیم سیکلواکسیژناز ، میزان پروستاگلاندین ، پروستاسایکلین و ترومبوکسان کاهش می یابد. ناپروکسن بطور کامل جذب شده و به میزان زیاد به پروتئین های پلاسما پیوند یافته، درکبد متابولیزه و نیمه عمر آن 15 -12 ساعت می باشد. دارو عمدتاً از راه ادرار دفع میگردد.
شرایط نگهداری شیاف ناپروکسن 500 اینست که در دمای پایین تر از 30 درجه سانتیگراد نگهداری می شود و از یخ زدگی باید محافظت گردد . دور از دسترس اطفال نگهداری شود.این دارو از دسته دارویی ضد التهاب غیر استروئیدی (NSAIDS ) است .
موارد مصرف
در درمان آرتیت روماتوئید، استـئوآرتریت، آرتریت جوانـان، درد، نقـرس، التهاب غیر روماتیسمـی، تب و قاعدگی دردناک مصرف می شود.
موارد منع مصرف
این دارو در صورت وجود سابقه واکنش آلرژیک شدید از قبیل شوک آنافیلاکسی یا آنژیودام ناشی از آسپرین یا دیگر داروهای ضد التهاب غیر استروئید (NSAIDS ) و پولیپ بینی همراه با اسپاسم برونس به علت مصرف آسپرین، نباید مصرف شود.
قبل از مصرف ناپروکسن اگر وضعیت های ذکر شده در زیر را دارید حتماً آنرا به پزشک خود اطلاع دهید
هر دارویی که توسط پزشک برای شما تجویز شده است همانطور که برای شما فوایدی دارد ممکن است مصرف آن همراه با عوارض ناخواسته ای هم باشد.
از عوارض این دارو می توان به تهوع، سوزش معده، یبوست شدید، کبودی پوست، کاهش قدرت انعقاد خون، احتباس مایعات، کوتاه شدن تنفس، سردرد، سرگیجه، خواب آلودگی، وزوز گوش ، عدم تعادل، بثورات پوستی، خارش اشاره کرد .
ناپروکسن میتواند احتمال سکته قلبی یا سکته مغزی را بالا ببرد. هر چه طول مدت مصرف دارو بیشتر میشود احتمال بروز این عارضه هم بیشتر میشود. این دارو را قبل و بعد از عمل جراحی بای پس کرونری مصرف نکنید. اگر بعد از مصرف این دارو علائم قلبی مانند درد قفسه سینه، ضعف، تنگی نفس، اختلال دید یا تعادل و یا اختلال در صحبت کردن را پیدا کدید سریعاً به پزشک مراجعه کنید.
از دیگر عوارض احتمالی مصرف شیاف ناپروکسن 500 عوارض گوارشی مثل زخم شدن معده است که موجب خونریزی از آن میشود. این عارضه ممکن است ناگهانی و بدون هیچ علامت قبلی ایجاد شود. هر چه سن بیمار بالاتر باشد احتمال بروز این عارضه بیشتر است. اگر علائمی مانند مدفوع قرمز یا سیاه یا استفراغ خونی دارید سریعاً به پزشک مراجعه کنید. هیچوقت به طور سر خود داروهای دیگر را همزمان با ناپروکسن مصرف نکنید. بسیاری از داروهای ضد سرماخوردگی یا ضد درد حاوی موادی با اثر مشابه ناپروکسن هستند و مصرف همزمان آنها میتواند احتمال عوارض ناپروکسن را بیشتر کند. همزمان با مصرف ناپروکسن از الکل استفاده نکنید چون احتمال خونریزی معده را بیشتر میکند.
شیاف ناپروکسن 500 پوست را به نور خورشید حساس میکند. پس وقتی از ناپروکسن استفاده میکنید پوست بدن خود را بپوشانید، کلاه بر سر بگذارید و از کرمهای ضد آفتاب استفاده کنید. مصرف ناپروکسن در دوران بارداری به خصوص سه ماهه آخر بارداری مضر است. اگر باردار هستید یا قصد بارداری دارید به پزشک خود اطلاع دهید. شیاف ناپروکسن 500 در شیر مادر شیرده ترشح میشود پس زنان در دوران شیردهی نباید از این دارو استفاده کنند. ناپروکسن ممکن است عوارض کلیوی داشته باشد پس اگر بعد از مصرف آن کمتر از حد معمول ادرار میکنید و یا وزنتان به سرعت بالا رفت ممکن است دچار اختلال کارکرد کلیه شده باشد. در این حال سریعاً به پزشک خود اطلاع دهید. مصرف ناپروکسن ممکن است موجب بروز علائمی مانند سوء هاضمه، سوزش سر دل، اسهال، یبوست و نفخ شکم شود. دیگر عوارض احتمالی مصرف ناپروکسن سرگیجه، سردرد، اضطراب، خارش یا قرمزی پوست، تاری دید و سوت زدن گوش است.
اگر این دارو با داروهای ضد انعقاد همزمان مصرف شود ، سبب تشدید اثرات این داروها و با لیتیم باعث کاهش دفع لیتیم میگردد. اثرات داروهای مهار کننده گیرنده بتا مانند پروپرانولول و غلظت پلاسمایی سیکلوسپورین در صورت مصرف همزمان با ناپروکسن ممکن است افزایشو اثر کاهنده فشار خون تریامترن، با این دارو کاهش یابد.
خطر بروز خونریزی در صورت مصرف همزمان با اسید والپروئیک افزایش می یابد، مصرف همزمان این دارو با آسپرین توصیه نمیشود.
در هنگام این موارد از این دارو با احتیاط استفاده کنید . به گزارش اسان طب بیماری التهابی با اولسراتیو قسمت فوقانی یا تحتانی مجرای گوارش، هموفیلی یا سایر اختلالات انعقادی، اختلال کلیه، استوماتیت، بیماران سالخورده، بیمارانی که احتمال بروز خونریزی و زخم گوارشی در آنها زیاد است، خونریزی و التهاب ناحیه رکتوم و آنوس، هموروئید و التهاب رکتوم.
در بزرگسالان:
– ضد روماتیسم 500 – 250 میلی گرم دو بار در روز
– ضد التهاب، ضد درد و ضد قاعدگی دردناک، ابتدا 500 میلی گرم سپس 250 میلی گرم هر8 -6 ساعت تا زمان کاهش درد.
در کودکان 6 سال به بالا:
دوز معمول 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ( = 24 ساعت) هر 12 ساعت یکبار
منبع مطلب شیاف ناپروکسن 500 : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
یکی از مهارت های عملی زندگی واصول مهم و با ارزش در زندگی میدان دادن به دیگران در صحبت کردن می باشد . وقتی به زندگی اشخاص موفق دقت می کنیم تمام آن ها بیشتر از اینکه حرف بزنند به گفته دیگران گوش می دادند و روی هم رفته مستمع خوبی بوده و کسانی که از نزدیک شاهد زندگی آن ها بوده اند ، این نکته را تایید می کنند و سه چهارم موفقیت آن ها را معلول به کار بستن این شیوه و میدان دادن به دیگران در صحبت کردن می دانند .
یکی از مهارت های عملی زندگی و اصول مهم و با ارزش در زندگی میدان دادن به دیگران در صحبت کردن می باشد . وقتی به زندگی اشخاص موفق دقت می کنیم تمام آن ها بیشتر از اینکه حرف بزنند به گفته دیگران گوش می دادند و روی هم رفته مستمع خوبی بوده و کسانی که از نزدیک شاهد زندگی آن ها بوده اند ، این نکته را تایید می کنند و سه چهارم موفقیت آن ها را معلول به کار بستن این شیوه و میدان دادن به دیگران در صحبت کردن می دانند . بهترین تشکر و قدردانی و اهمیتی که برای شخصی قائل می شوید این است که به دقت گوش و هوش خود را به او بسپارید ، زیرا به دقت گوش دادن نه تنها راه اسانی برای جلب دوستی دیگران است ، بلکه آن ها را وادار می کند که برای ما صحبت کنند و ما اطلاعات به دست اوریم .
برای هر شخص ، آرزوها و مشکلات و احتیاجات خویش بی ش از هر چیز دیگر در نظرش اهمیت و ارزش دارد . از این جهت زمانی که شما قسمتی از این احتیاج را برآورده می سازید به همان اندازه در طرف نفوذ می کنید . خاصه هنگامی که دیگران در انجام آن سستی و کاهلی کرده باشند .
نکته مهم و قابل توجهی که باید همیشه به خاطر داشته باشید و فراموش نکنید ، این است که احتیاجات اشخاص با هم فرق دارد و با این که گاه این اختلافات به نظر بسیار کوچک و جزئی می اید . به گزارش اسان طب باید در نظر داشته باشید که از طریق رفع همین احتیاجات است که موقعیت و پیروزی به دست می اید .
نکته مهارتی : اگر می خواهید در زندگی موفق شده و پیشرفت نمایید مثل تمام مردان بزرگ و موفق جهان به احتیاجات و تمایلات دیگران حتی هر قدر هم که کوچک باشد اهمیت بدهید .
در زندگی خود همیشه با اطرافیان خود انصاف داشته باشید .برای اینکه در دیگران نفوذ کرده و بتوانید دوستی و محبت آن ها را به سمت خود جلب نمایید و کار خود را پیش ببرید باید همیشه منصف باشید و در حکم و دستوری که می دهید ویا قضاوتی که می کنید خود را جای طرف بگذارید . این نکته را به خاطر بسپارید که شما در این دنیا تنها زندگی نمی کنید ، دیگران هستند که متاع شما را خریدارند و از راه دوستی وجلب محبت آن هاست که شما می توانید ثروتمند شده و به مقامات عالیه نائل گردید و زندگی راحتی داشته باشید ، پس به افکار و نظریات آن ها احترام بگذارید . این نکته یکی از مهارت های عملی زندگیموفق است .
از موقعی که بشر متمدن و شهر نشین گردید و زن و مرد و پیر و جوان در اجتماع در کنار یکدیگر قرار گرفتند و لازم آمد با کمک و همراهی یکدیگر زندگی کنند ، هر کس برای جلب رضایت آن دیگری مجبور گردید تا اندازه ای جلوی احساسات خود را بگیرد و گاه بر خلاف مییل باطنی خود حرفی بزنند که طرف مقابل را خوش اید . هر کس از چیزی خوشش می اید و دوست دارد در آن قسمت از او تعریف کنند . مردان عادی و کسانی که شیفته تعریف و تملق هستند برایشان فرق نمی کند که شما در چه مورد آن ها را می ستایید زیرا فقط منظورشان تعریف و تمجیدی است که در مقابل دیگران می شود . ولی غالب مردان فهمیده تعریف های بی جهت را خوش ندارند و تنها در مواردی به خصوص است که تعریف و تمجید در آنها اثر شدید دارد . تمام کاسنی که در زندگی روزانه با آن ها در تماس هستیم ، اعم از پیر و جوان ، زن و مرد فقیر و ثروتمند ، همگی از تعریف و تمجید بجا خوشحال می شوند .
نام خدا را تکرار کنید و صمیمانه دعا کنید ، زیرا فقط در آن صورت است که رنج نمی تواند بر ما اثر بگذارد و ما با خود و کسانی که در اطرافمان هستند در آرامش خواهیم بود .
همه ی اوقات زندگی شجاع باشید و از هیچ چیز نترسید . این یکی از مهارت های زندگی است . حتما آن را به کار ببرید .
به مردم بیشتری کمک کنید تا بارشان را در راه دشوار زندگی بر دوش کشند . روزی که به انسان ، پرنده یا حیوانی کمک نکرده باشید ، روزی از دست رفته است .
منبع مطلب مهارت های عملی زندگی : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
مقدار کبالت در پلاسمای خون انسان 60 تا 80 میکروگرم در میلی لیتر است . کبالت علاوه بر اینکه جزئی از ویتامین B12 را تشکیل می دهد ، در ساختمان بعضی آنزیم ها نیز به کار می رود و گاهی می تواند جانشین روی گردد .
کبالت توسط غذاهای حیوانی وارد بدن انسان می شود . روزانه 0/1 میکروگرم کبالت برای تامین احتیاجات انسان بالغ کافی است . در حالیکه رژیم غذایی معمولی در هر شبانه روز حدود 5 تا 8 میکروگرم کبالت به بدن می رساند .
مقدار کبالت در پلاسمای خون انسان 60 تا 80 میکروگرم در میلی لیتر است . کبالت علاوه بر اینکه جزئی از ویتامین B12 را تشکیل می دهد ، در ساختمان بعضی آنزیم ها نیز به کار می رود و گاهی می تواند جانشین روی گردد . به طور کلی برای اینکه ویتامین B12 به توسط باکتری ها در بدن انسان ساخته شود احتیاج به عنصرکبالت دارد . لذا نقصان کبالت در انسان موجب کم خونی بدخیم می شود . این بیماری با تزریق یا خوردن ویتامین B12 درمان خواهد شد . در این موارد لازم است هر هفته 300 میکروگرم ویتامین B12 به کار برده شود تا کم خونی معالجه گردد . زیرا تجویز ترکیبات به صورت ویتامین B12 خونسازی را تشدید نموده ، تعداد گلبول های قرمز خون را افزایش می دهد . واضح است افراط در مصرف این عنصر جایز نیست و ممکنست موجب نارسائی قلب ، ناراحتی های عصبی ، و هیپرپلازی تیروئید گردد .
اخیرا کرومیوم به لیست عناصر مورد احتیاج بدن افزوده شده است . زیرا معتقدند کرومیوم به صورت یک ماده فعال کننده انسولین در بدن عمل می کند . لذا کمبود کرومیوم به متابولیسم غیر طبیعی قندها منجر می شود . نتیجه کشف جدید اینست که آن عده از بیماران مبتلا به مرض قند (دیابت ) که نسبت به درمان انسولین تنها مقاومت نشان داده اند سر انجام نسبت به درمان انسولین توام با کرومیوم پاسخ می دهند . کرومیوم مانند کبالت یکی از عناصر مهم جدول تناوبی است .
مقدار کرومیوم در تمام بدن انسان حدود 6 میلی گرم گزارش شده است .
عنصر گوگرد همراه با اسید آمینه های سولفوردار ( تیونین و سیتین ) در ساختمان ماده شاخی پوست ، مو و ناخن انسان به کار می رود . گوشت ها ، پنیر ، غلات و حبوبات حاوی گوگرد می باشد . گوگرد به مقدار کم در بعضی میوه ها وجود دارد . گوگرد هم یکی دیگر از عناصر جدول تناوبی مانند کبالت و کرومیوم است .
نکته :
سلنیوم
در دهه اخیر معلوم شده است که سلنیوم برای رشد و تغذیه انسان لازم است . در هر میلی لیتر خون انسان حدود 0/22 میکروگرم سلنیوم وجود دارد . به گزارش اسان طب سلنیوم بعضی از اعمال ویتامین E را انجام می دهد .
مولیبدنوم
اخیرا معلوم شده است که مولیبدنوم برای رشد بدن لازم است . این ماده در تمام غذاهای گیاهی و حیوانی وجود دارد .
منبع مطلب کبالت : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
در دستگاه گوارش ، مري و معده غذاي جويده و بلعيده شده را از راه مري وارد معده مي کند ، ماهیچه هاي ورودي معده به نام فم المعده ؛ ارادي و در اختيار انسان بوده و هر چه از راه دهان فرو رود قبول مي كند . ولي خروجي معده يا باب المعده داراري ماهيچه اسفنكتري حلقوي است كه راه آن را به روده كوچك بسته نگه مي دارد.
دهان نخستین ترین مرحله از دستگاه گوارش است که عمل هضم ابتدا از آنجا شروع می شود . بنابراین خوب جویدن غذا و له کردن آن با دندان و ترکیب با بزاق دهان اولین مرحله هضم است و اگر غذا سریع بلعیده شود نه تنها انسان مزه و طعم و لذت غذا خوردن را حس نمی کند بلکه کار معده را دشوار می سازد . زیرا میوه ها و خوردنیهای سفت توسط دندان های پیشین مانند کارد بریده می شود و با دندان های نیش پاره و ازهم جدا و با دندان های آسیا له می گردد .
غذا ضمن خوب جویده شدن در دستگاه گوارش با براق دهان ترکیب و نرم و آسان تر بلعیده شده و کار بعدی هضم را در معده آسان می سازد . لازم به یادآوری است که برخی از مواد مانند آب و الکل علاوه بر معده از طریق مخاط زبان هم می تواند جذب شود .
در دستگاه گوارش ، مری و معده غذای جویده و بلعیده شده را از راه مری وارد معده می کند ، ماهیچه های ورودی معده به نام فم المعده ؛ ارادی و در اختیار انسان بوده و هر چه از راه دهان فرو رود قبول می کند . ولی خروجی معده یا باب المعده داراری ماهیچه اسفنکتری حلقوی است که راه آن را به روده کوچک بسته نگه می دارد. غذا بعد از هضم شدن معدی و آماده شدن ، اسفنکتر خروجی آن باز و اجازه ورود به روده کوچک را می یابد . غذا در کیسه معده موجود در دستگاه گوارش با اسید آن که اصطلاحا شیره معده گفته می شود . به گزارش اسان طب مخلوط و با انقباضات عظلانی پی در پی و منظم توسط ماهیچه های عرضی ، طولی و مورب معده آن را از پایین به بالا چرخش می دهد.
.
اسید معده بسیار قوی است ، زخم معده :
سوزش و اسپاسمهای شدید معده و روده در دستگاه گوارش ، سو ء هاضمه ، و بی اشتهایی ، تهوع ، تومور و واولسر های گاستریت ( غده و التهاب مخاط معده و روده ، لاغری ، دردهای نامنظم که معمولا شبها شدید تر می گردد.
تومور های بد خیم معده :
درد مخصوص معده پس از صرف غذا وجود خون در مدفوع ، کم خونی ، بی اشتهایی ، استفراغ ، و مهمترین علائم آن بی اشتهایی و کاهش وزن است .
زخم روده و دستگاه گوارش :
از زیادی خون و صفرا : خون و مدفوع ، درد در حوالی ناف ، بیقراری و درد شدید ، عطش زیاد ، برآمدن خون با لزجات مخلوط با صفرا و غیره .
توجه : اگر بیماری دیر معالجه شود روده سوراخ شده و مدفوع از راه سوراخ روده ( مجرای طبیعی ) خارج خواهد شد که بسیار خطرناک خواهد بود.
یاد آوری : اگر پس از نزله و زکام ، اسهال شروع شود در عرض یک ماه زخم روده را باعث خواهد شد .
از سودا : پیچش دائمی ، درد شدید ، خون با مدفوع و غیره ، سیاهی رنگ مدفوع ، احتمال غش از شدت درد
درد روده در دستگاه گوارش :
1- باد در روده : نفخ روده ، قرقر بی درد و بی ثقل ، راحت شدن به دنبال دفع باد .
2- از صفرا : درد روده با سوزش و تشنگی ، زردی مدفوع با سوزش مقعد و قلب ، سنگینی در روده
3- از بلغم : آمدن بلغم با مدفوع ، گزیدگی مقعد ، زمان خروج مدفوع، تشنگی کم و بودن ثقل
قولنج ( دردی که از یبوست در زیر شکم افتد ) :
سقوط اشتها ، قلت با عدم خروج مدفوع ، برآمدن بلغم با مدفوع ، عدم توانایی در دفع باد ، سرخی ادرار یا مدفوع .
قولنج ( یبوست که از بلغم می باشد) :
قر قر ، درد ، اگر شکم بیمار را گرم کرده یا مالش دهند اول درد شدت پیدا کرده سپس آرام می شود .
قولنج ( یبوست دموی ) :
تب تند ، تشنگی ، قبض شکم ، درد و ضربان در محل درد ، ازدیاد درد به تدریج بر حسب افزایش ماده خون
منبع مطلب دستگاه گوارش : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
درخت بلوط نه تنها میوه اش در مصارف غذائی قابل استفاده است ، بلکه از چوب ، برگ ، پوست و ترشحات این درخت استفاده های شایان توجهی به عمل می آید . یکی از خواص بلوط این است که میوه بلوط علاوه بر موادغذایی مفید بخاطر اینکه حاوی مقدار قابل توجهی تانن (مازو) می باشد، یک ماده مقوی و در عین حال قابض است .
خواص بلوط بسیار بی نظیر است . درخت بلوط و گونه های متعدد آن از نوع درختان جنگلی هستند که بعضی به صورت درختچه و برخی بسیار عظیم الجثه می باشند . درخت بلوط که در جنگل های ایران فراوان است در بعضی نقاط بنام درخت مازو خوانده می شود زیرا از اجزاء این درخت ماده ای بنام مازو بدست می آورند که مصارف داروئی و صنعتی دارد . درخت بلوط نه تنها میوه اش در مصارف غذائی قابل استفاده است بلکه از چوب ، برگ ، پوست و ترشحات این درخت استفاده های شایان توجهی به عمل می آید .
یکی از خواص بلوط این است که میوه بلوط علاوه بر موادغذایی مفید بخاطر اینکه حاوی مقدار قابل توجهی تانن (مازو) می باشد و این یک ماده مقوی و در عین حال قابض است . به گزارش آسان طب در معالجه سستی وضعف عمومی ، سل ، سیاه سرفه ، نذمی استخوان ، اسهال ، سوء هاضمه ، کم خونی آنمی اثر شفا بخش دارد . در این موارد گرد میوه بلوط را مانند قهوه دم کرده به بیمار می خورانند .
از دیگر خواص بلوط میتوان اشاره کرد که از مخلوط ارد میوه بلوط با آرد گندم در بعضی نواحی نان تهیه می شود .
در معالجه خونروی های مختلف ، بواسیر ،اسهال خونی ، اخلاط خونی ، زخم معده ، و خونریزی آن ، بی اختیاری ادرار کودکان ، رفع ترشحات زنانگی مصرف جوشانده برگ بلوط و یا پوست بلوط اثر شفا بخش دارد و این از خواص بلوط است . برای این منظور ممکنست از برگ یا پوست بلوط جوشانده ای تهیه نموده ، یک استکان صبح و ظهر وشب مانند چای بنوشند .
از خواص بلوط اینست که برای درمان ورم حنجره و لوزتین ، غرغره کردن با محلول جوشانده غلیظ برگ آن بسیار مفید است .
برای درمان زنانی که مبتلا به خونریزی رحمی بوده از هیچ دارویی نتیجه نگرفته اند اثر شفا بخش دارد . این نظریه داشمند معروف «گازین» پیشنهاد نموده و طرز استعمال اینست که روزانه 2 تا 4 گرم گرد پوست بلوط را سه قسمت نموده یک قسمت را صبح ، یک قسمت را ظهر ویک قسمت را شب هر دفعه با کمی عسل تناول نمایند و این از خواص بلوط است .
باید دانست تحقیقات ارزنده دانشمندان نشان داده است که اثر ضد خونریزی برگ و پوست بلوط بخاطر وجود مقدار زیادی پکتین است . به گزارش آسان طب این ماده تحت اثر پکتاز مبدل به اسید پکتیک می شود . در انعقاد خون و بند آوردن خونریزیها اثر قاطع دارد .
در استعمال خارجی ارزش پوست بلوط بیش از مصارف داخلی است . مثلا برای شست شو و پانسمان زخم های سرطانی ، زخم های چرکین و غانقرایائی ،زردزخم ، اگزما ، واریسهای زخم شده ، انسداد مجاری لنفی ، التهاب غدد بزاقی وشیری به علت انسداد مجاری آنها ،خون مردگی ها ، در رفتگی اعضا ، جمع شدن آب درد مفاصل ، سرما زدگی ، ورم حلق و لوزه ولثه ، ترشحات زنانگی و سوزاک مزمن اثر شفا بخش دارد . به گزارش آسان طب در تمام این موارد 100 گرم پوست بلوط را در یک لیتر آب جوشانده صاف می کنند و با این محلول یا لوسیون زخم ها و محل های مورد نظر را شست و شو مید هند .
از تجزیه شیمیایی میوه بلوط مواد ارزنده زیر را بدست آورده اند :
1- نشاسته 44/5 درصد
2- پروتئین 6/65 درصد
3- ماده روغنی 5 درصد
4- قندهای مختلف 7 درصد و مقدار کمی قند ویژه بنام کوئرسیت
5- نوعی تانن یا مازو 7 درصد
ترکیب شیمیایی برگ و پوست بلوط
1-تانن ویژه ای بنام اسید کوئرسی تانیک ، محلول در آب
2-نوعی قند بنام کوئرسیت
3-یک ماده تلخ بنام کوئرسیتین
4-اسیدگالیک ، اسید مالیک ، فلوروگلوسین ، کولاکاتشین
5-لعاب ، موادپکتیکی ، اکسالات ، کلسیم ، یک ماده قرمز بنام قرمز بلوط
منبع مطلب خواص بلوط : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
روی پوست صورت نوزاد بویژه پشت لب بالایی، بالای بینی، پشت پلک ها و همچنین ناحیه پشت گردن ضایعات مسطح قرمز رنگی دیده می شود. این حالت که ناشی از تجمع عروق مویرگی ریز در زیر پوست است، ایرادی نداشته و در اغلب موارد بتدریج با افزایش سن از بین می رود.
پوست نوزاد پس از تولد توسط چربی خاصی بنام ورنیک پوشیده است. ورنیکس یک ماده چرب و سفید رنگ است که در دوران جنینی نیز بدن جنین را پوشانده و از آن محافظت می کند و باعث سهولت خروج جنین حین پروسه زایمان می شود. پس از تولد نوزاد نیز علاوه بر حفظ درجه حرارت بدن نوزاد، از او در برابر میکروب های مختلف حفاظت می کند. به همین دلیل توصیه می شود این ماده مفید تا چندین ساعت شسته نشود.
رنگ طبیعی پوست نوزاد رسیده قرمز رنگ می باشد. اما در مواردی که نوزاد نارس است و زودتر از موقع متولد می شود، پوست نوزاد قرمز تیره به نظر رسیده، ظریف، نازک و شکننده بوده و براحتی کبود شده و یا خونریزی می کند. اما در نوزادانی که کمی دیرتر از موقع، تولد می یابند، حتی اگر مشکل خاصی نداشته باشند، پوست نوزاد کمی رنگ پریده تر بوده و مختصری ضخیم تر از سایر نوزادان است.
در 1 تا 2 روز اول پس از تولد رنگ نوک انگشتان دست و پا کمی کبودتر از سایر مناطق بنظر می رسد. این حالت که ناشی از بی ثباتی جریان خون در ابتدای تولد است مشکل خاصی نبوده و بتدریج از بین می رود.
روی پوست صورت نوزاد بویژه پشت لب بالایی، بالای بینی، پشت پلک ها و همچنین ناحیه پشت گردن ضایعات مسطح قرمز رنگی دیده می شود. این حالت که ناشی از تجمع عروق مویرگی ریز در زیر پوست است، ایرادی نداشته و در اغلب موارد بتدریج با افزایش سن از بین می رود. جالب اینکه در مواقع جیغ کشیدن و یا گریه کردن رنگ این ضایعات تشدید می یابد.
لکه های مغولی، لکه هایی با حدود مشخص به رنگ خاکستری یا آبی تیرهع بوده که در بسیاری از نوزادان سیاه پوست و گاهی نیز در نوزادان سفید پوست در ناحیه باسن، پشت کمر و حتی گاهی در سایر مناطق دیده می شود. این ضایعات که در اصطلاح عامیانه ماه گرفتگی گفته می شود (و به آن هیچ ربطی ندارد). هیچ اهمیت بالینی نداشته و اغلب در عرض یکسال پس از تولد از بین می رود.
ضایعاتی مروارید شکل و سفید که روی پوست ناحیه گونه ها و گاهی پیشانی، بینی و چله نوزادان دیده می شود. میلیا نام داشته. ناشی از ناکامل بودن ساختمان پوست نوزاد بوده و بتدریج بعد از چند ماه از بین می رود.
در صورتی که به اطلاعات بیشتری در مورد میلیا احتیاج دارید به اینجا ( میلیا چیست ) مراجعه کنید.
در روز 2 تا 3 روز پس از تولد ضایعات سفید بسیار کوچکی در زمینه حاشیه قرمز رنگی روی پوست صورت، تنه و اندام ها ظاهر می شود و معمولاً طی روز های 6 تا 7 پس از تولد از بین می رود. این ضایعات که اریتم توکسیکوم نام دارد، نیز اهمیت خاصی ندارند.
پوسته های روی سر، اختلال شایع و بی خطری است که به صورت پوسته های ظریف و گاهی کاملاً ضخیم، چرب و زرد رنگ است. به این حالت که در اصطلاح کلاه گهواره گفته میشود. ممکن است بین دو هفتگی تا 3 ماهگی دیده شده و معمولاً بعد از چندین ماه خود به خود برطرف می گردد. علت ایجاد این پوسته ها، آنست که غدد چربی موجود در پوست سر بیش از حد چربی ترشح می کنند و این چربی ها تبدیل به پوسته هایی خشک می شوند و می ریزند.به گزارش آسان طب، برای برداشتن پوسته ها بهترین راه، استفاده از روغن مخصوص کودک یا روغن زیتون قبل از حمام بوده، تا پوسته ها بریزند و با استفاده یک شامپوی ملایم مخصوص بچه شسته شود.
زردی نوزاد نیز یکی از دیگر حالات پوستی است که معمولاً روز 2 تا 3 پس از تولد آغاز شده به تدریج به سمت سینه و شکم گسترش یافته و در اینصورت بررسی و اقدامات لازم دارد. در صورت گریه کردن و بی قراری رنگ زرد در اطراف بینی و لبها مشخص تر خواهد بود.
لازم بذکر است بیشتر موارد فوق گرچه بی اهمیت و بی خطر است، اما به جهت افتراق از علل جدی و مهم باید توسط پزشک مشاهده شوند.
منبع مطلب پوست نوزاد : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
عنصر فلوراید ماده ای است که از پوسیدگی و کرم خوردگی دندان پیشگیری می کند . بدین منظور بهترین و موثر ترین راه استفاده از فلوراید به طریق آب اشامیدنی است که در موقع آهکی شدن دندان مفید واقع می شود .
فلوراید یا فلوئور عنصریت گازی شکل که در طبیعت فقط به صورت فلوئورور یا فلوراید وجود دارد و مهمترین انها عبارتند از : فلوراید سدیم ، پتاسیم ، نقره ، آلومینیوم ، قلع و جیوه که همگی در آب محلولند . سردسته ی این مواد ، فلوراید کلسیم می باشد که به مقدار 3 درصد در ساختمان بلورهای استخوان و دندان (آپاتیت) بکار رفته است .
عنصرفلوراید ماده ای است که از پوسیدگی و کرم خوردگی دندان پیشگیری می کند . بدین منظور بهترین و موثر ترین راه استفاده از عنصرفلوراید به طریق آب اشامیدنی است که در موقع آهکی شدن دندان مفید واقع می شود . بدین منظور در حدود 60 درصد از پوسیدگی های دندان کاهش می یابد . لذا موسسات بهداشتی هر کشور چنانچه کمبودی ملاحظه نمایند این مقدار فلورایدرا به آب اشامیدنی مردم اضافه می کنند . ولی به گزارش اسان طب بیش تر از مقدار عنصرفلوراید نه تنها مفید نیست بلکه باعث اختلال در رشد دندان می شود که در این صورت به نام بیماری فلوروز موسوم است .
عنصرفلوراید از سه راه به بدن می رسد : هوا ، غذا و آب .
هوا – در کنار تاسیسات و معادن کرئولیت و کارخانه ای که فلزات ضد زنگ (Stainles steel) می سازند در هوای مجاور آنها فلوراید موجود است .
غذا- غذاهایی که محتوی عنصر فلوراید می باشند عبارتند از : ماهی ، جگر ، قلوه ، مغز ، زرده تخم مرغ ، گوشت ، شیر ، پنیر ، لوبیا سفید ، عدس ، قهوه ، برنج و مخصوصا چای مقدار قابل توجهی عنصرفلوراید دارد .
آب – آبهای اشامیدنی بر حسب جغرافیای مختلف و خاک مجاور ، مقدار فلورایدشان متفاوت است .
مقدار کل عنصرفلوراید در بدن انسان حدود 2 تا 6 گرم است که 95 درصد آن در استخوان ها و دندان هاست و بقیه در بافت ها و مایعات دیگر از جمله خون ، شیر و بزاق وجود دارد .
دفع فلوراید توسط ادرار ، عرق و مدفوع صورت می گیرد .
می دانیم که مواد آهکی در عاج و مینا به صورت بلورهای هیدروکسی آپاتیت به فرمول(( Ca10(PO4)6(OH) می باشند . فلوراید جای OH در هیدروکسی می نشیند و فلوئور آپاتیت ایجاد می شود که بصورت لایه محافظتی مقاومت مینا را در برابر اسیدها زیاد کرده مانع از پوسیدگی و کرم خوردگی دندان می گردد .همچنین بعضی از مولفین معتقدند که یون فلوراید احتمالا با غیر فعال کردن بعضی آنزیم ها مانع فعالیت باکتری های دهان شده و از ایجاد ترکیبات اسیدی حاصل از قندها که باعث پوسیدگی دندان می شوند پیشگیری می کنند .
1-بهترین طریقه مصرف فلورایداضافه کردن به آب اشامیدنی است .
2- از راه مواد غذایی مخصوصا چای (هر استکان چای به اندازه ی یک لیتر آب فلوراید دارد .)
اضافه کردن به ترکیبات داروئی ویتامین ها .
4- استفاده ی موضعی از فلوئور به صورت خمیر دندان ، گرد ژله که توسط دندان پزشکان بکار می رود .
تذکر :
1-فلورایدچنانچه مقدارش در بدن زیاد باشد (200 میلی گرم به بالا) مسموم کننده است و دندان را اسیب میرساند .
2- فلوئور را نباید با فلورین اشتباه کرد ، زیرا فلورین مانند کلرین یک گاز تباه کننده و خطرناک میباشد .
منبع مطلب فلوراید : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
از خواص موز اینست که خوردن آن جهت تسکین سرفه و خشونت حلق مفید است و بسیار مقوی است . خارش بدن را تسکین می دهد . برای این منظور باید گوشت موزمقوی و خوشمزه ( پوست کنده ) را نرم کوبیده با مقدار مساوی سرکه و آبلیمو مخلوط نموده در محل خارش بمالند.
خواص موز بی نظیر است . موز به زبان عربی طلح نامیده می شود و آن میوه ای است خوراکی و لذیذ که پرورش آن اخیرا در جنوب ایران متداول شده است . ارتفاع درخت موز در حدود 3 متر یا بیشتر و برگ های آن به طول 2 متر می رسد . روش معمول این است که موز را به صورت مارس از درخت چیده در میان کاه می گذارند تا زرد و شیرین گردد . ولی در تجارت به وسیله مواد شیمیایی مانند اتیلن و استیلن رنگ موز را زردمیکنند . هر 28 گرم گوشت موز 23 کیلوکالری ارزش انرژی زایی دارد .
این میوه خوشمزه ، میوه ایست معتدل – مقوی – مغذی – فربه کننده – محرک شهوت .
از خواص موز اینست که خوردن آن جهت تسکین سرفه و خشونت حلق مفید است و بسیار مقوی است .
خارش بدن را تسکین می دهد . برای این منظور باید گوشت موزمقوی و خوشمزه ( پوست کنده ) را نرم کوبیده با مقدار مساوی سرکه و آبلیمو مخلوط نموده در محل خارش بمالند.
این میوه بهشتی بخاطر فواید زیادی که دارد ، برای نیکو کردن رنگ رخسار و درمان لکه های سیاه پوست مفید است . برای این منظور باید پوست این میوه را را پوست گرفته ، با آب تخم خربزه مخلوط نموده بر صورت یا بر لکه های پوستی بمالند .
در خواص موز آمده است که این میوه مقوی ، برای التیام زخم ها و جلوگیری از خونریزی مفید است . به گزارش آسان طب برای این منظور باید پوست موزها را سوزانیده گرد سوخته آن را بر زخم ها بپاشند .
از تجزیه شیمیایی 100 گرم قسمت خوراکی موز علاوه بر آب مواد زیر را بدست آورده اند :
1-ویتامین A
300 واحد بین المللی
2- ویتامین B1
14 میلی گرم
3- ویتامین B2
8 میلی گرم
4- ویتامین C
8 میلی گرم
5- پروتئین
1/1 گرم
6- مواد قندی
19 گرم
7- نشاسته 4 تا 5 گرم
8- سلولز
1گرم
9- فسفر
28 میلی گرم
10- کلسیم
19 میلی گرم
11- آهن
0/4 میلی گرم
12- پتاسیم
400 میلی گرم
13- سدیم
3 میلی گرم
14- منیزیم 35 میلی گرم – گوگرد 12 میلی گرم – کلر 100 میلی گرم – منگنز 0/7 میلی گرم – مس 0/22 میلی گرم – روی 0/23 میلی گرم – ید 0/0028 میلی گرم .
15- فیتین ( این ماده در طب جدید به صورت قرص و قطره برای رفع خستگی فکری و جسمی تجویز می شود .)
16 – پکتین – لیگنین – هورمون رشد – رنگدانه ها – اسانسها
17 – آنزیم هایی از قبیل آمیلاز – لیپاز – کاتالاز – تیروزیناز – پراکسیداز – کربوکسیدازه
به گزارش آسان طب خواص موز بی نظیر و متنوع است و برای تک تک اعضای بدن فایده دارد . بنابراین موز میوه ای است جامع و به همین جهت در قران کریم سوره 56 – ایاه 29 موز (طلح) را یکی از درختان بهشتی معرفی کرده است .
منبع مطلب خواص موز : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
دیگر خواص انجیر اینست که در تمام التهابات دستگاه تنفس مانند ذات الریه ، ذات الجنب ، آسم ، تنگی نفس ، سرماخوردگی های مکرر مفید است . برای این منظورها با بیماران جوشانده انجیر خشک را میل نمایند .
خواص انجیر بی نظیر است . با توجه به ترکیب انجیر ملاحظه می شود که انجیز میوه ایست مغذی و مواد لازم برای سوخت و ساز بدن را در خود جمع نموده ، ولی نوع خشک ان به مراتب از انجیر تازه ، مواد غذائی بیشتر دارد .
به عقیده جالینوس ، خوردن انجیر در فربه کردن بی نظیر است . خصوصا اگر چهل روز صبح با قدری انیسون تناول نمایند .
( انیسون در کتاب «شفا» تالیف دکتر رجحان ، از انتشارات خیام ، شرح داده شده است .)
از خواص انجیر این است که خوردن انجیر تازه و خشک موجل لینت مزاج می شود . از این جهت یبوست های کهنه و مقاوم را درمان می کند . (امروزه در طب جدید شربت فیجین به عنوان ملین مصرف می شود که شیره انجیر است .)
دیگر خواص انجیر اینست که در تمام التهابات دستگاه تنفس مانند ذات الریه ، ذات الجنب ، آسم ، تنگی نفس ، سرماخوردگی های مکرر مفید است . برای این منظورها با بیماران جوشانده انجیر خشک را میل نمایند .
غرغره کردن و دهان شویه با جوشانده انجیر خشک ورم لثه ، ورم دهان ، ورم گلو را درمان می کند .
سوء هاضمه را برطرف نموده . اعمال معده و روده را تقویت می کند . برای این منظور ممکن است انجیر خشک تناول نمایند و یا گرد انجیر خشک را بو داده بعد از هر غذا یک قاشق چایخوری میل نمایند و در صورت لزوم ، مقدار آنرا بیشتر کنند .
جهت رفع ورم بناگوش و معالجه آبسه ها (دمل ) مفید است . برای این منظور خمیر انجیر با آرد جو و گندم را بصورت ضماد ، روزی 2 مرتبه در محل قرار دهند .
ضماد انجیر با خردل را در اطراف گوش بگذارند خارش داخل گوش را برطرف می کنند .
در معالجه سوختگی ها ، و التهاب غده ها موثر است . برای این منظور خمیر انجیر با آرد جو را به صورت ضماد در محل قرار می دهند .
برای جرم گیری دندان ( سفید کردن دندان ) و تقویت لثه فوق العاده مفید است . برای این منظور لازم است روزی 2 مرتبه با سوخته انجیر دندان را مسواک زد .
هرگاه انجیر نارس و یا برگ درخت انجیر را بچینند ، از محل جدا شده آن ، شیر آبه سفید رنگ ، تلخ و تندی خارج می شود که اثر سوزاننده دارد . به گزارش آسان طب این شیرآبه دارای آنزیم های مختلفی مشابه شیره لوزالمعده انسان می باشد . (مانند لیپاز ، پروتئاز و …) لذا برای زود پختن گوشت در گذشته از آن استفاده نموده ، مقداری از چوب انجیر یا برگ انجیر را در دیگ محتوی گوشت می انداختند و یا بجای سیخ کباب از چوب انجیر استفاده می کردند تا کباب بدست آمده ، ترد و نرم شود .
اطبای قدیم ، عقیده داشتند که شیر آبه انجیر و برگ انجیر ، به صورت استعمال خارجی (مالش بر پوست ) در موارد زیر اثر شفا بخش دارد :
1-زگیل و میخچه را از بین می برد و شفا می بخشد . برای این منظور باید فقط چند مرتبه ، صبح و عصر 1 تا 2 قطره شیرآبه انجیر را که رنگ سفید دارد ، در محل زگیل و یا میخچه بمالند . با این روش پس از مدتی ملاحظه خواهد شد که تدریجا زگیل یا میخچه محو و برطرف می گردد . گاهی ممکن است شیرآبه انجیر را با پیه یا روغن برزک مخلوط کرده در محل میخچه قرار دهند .
2- زخم ها و جراحات را التیام می دهد . برای این منظور کافی است ، برگ تازه را مدت کمی بر روی زخم های سطحی قرار دهند تا امر جوش خوردن زخم ها زودتر و سریعا صورت گیرد .
3- پوسته پوسته شدن جلد را ضفا می بخشد . برای استفاده از این خواص انجیر ، باید برگ خشک کرده درخت انجیر را کوبیده در سرکه خیس نموده بر پوست بمالند .
4- ریزش مو را برطرف می کند . برای این منظور باید برگ خشک کرده درخت انجیر را کوبیده در آب خیس نموده بر سر یا ابرو بمالند . این یکی دیگر از خواص انجیر و شیر آبه ان است .
5- درد دندان را که بر اثر پوسیدگی و کرم خوردگی پدیدار شده است تسکین میدهد . برای این منظور باید یک قطره از شیرابه سفید رنگ انجیر را در داخل دندان پوسیده بمالند .
منبع مطلب خواص انجیر : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
گليسيرين مرطوب کننده طبيعي پوست است؛ چون رطوبت محيط را جذب پوست مي کند . در واقع گليسيرين قدرت حفاظتي پوست را بالا مي برد تا بتواند مواد شيميايي مضر را دفع کند و در عوض ميزان بيشتري آب در خود نگه دارد و در نتيجه پوست کمتر خشک مي شود.
گلیسیرین یکی از ترکیبات شیمیایی کربن است . فرمول عمومی گلیسیرینC3H8O3 است . نام دیگر ان گلیسرول می باشد .گلیسیرین یک ماده جاذب رطوبت است و رطوبت را از محیط اطراف به خود جذب میکند . زمانی که شما گلیسیرین رقیقشده را به پوست خود میزنید، باعث می شود رطوبت پوست شما حفظ شود . گلیسیرین در تمام داروخانههای بزرگ وجود دارد. عمر مفید این ماده، تا دو سال پس از تاریخ تولید آن است. .
ابتدا گلیسیرین و عسل را به مقدار برابر با هم مخلوط کرده و خوب به هم بزنید. این مخلوط را بر روی صورت خشک، دستهای خشک، پاهای خشک، و کلاً پوست خشک خودتان بزنید . این مخلوط را برای حدوداً 20 دقیقه بر روی پوست باقی بگذارید و سپس با آب سرد شستوشو دهید. گلیسیرین باعث میشود که پوست مرطوب باقی بماند و جلوی خشک شدن آن را میگیرد.
گلیسیرین مرطوب کننده طبیعی پوست است؛ چون رطوبت محیط را جذب پوست می کند . در واقع گلیسیرین قدرت حفاظتی پوست را بالا می برد تا بتواند مواد شیمیایی مضر را دفع کند و در عوض میزان بیشتری آب در خود نگه دارد و در نتیجه پوست کمتر خشک می شود. به گزارش آسان طب بعضی از پزشکان عقیده دارند گلیسیرین بهترین ماده برای جلوگیری از خشک شدن پوست است.
برای لایه برداری از پوست ابتدا یک قاشق سوپخوری گلیسیرین ، دو قاشق سوپخوری عسل، و دو قاشق سوپخوری شیر را باهم مخلوط کنید. به گزارش آسان طب حالا جوی دو سر را به این مخلوط اضافه کرده و به شکل یک خمیر غلیظ درآورید تا روی صورت خودتان بمالید .گلیسیرین را بیش از اندازه اضافه نکنید. زیرا باعث خارج کردن رطوبت از پوست میشود. مقدار کمی گلیسیرین اضافه کنید. اضافه کردن این ترکیب به صورت باعث باز شدن منافذ بسته پوست و تمیز شدن آنها میشود. این ترکیب پوستی زیبا و روشن برای شما به ارمغان میآورد.
با ساختن یک ماسک صورت با گلیسیرین از زبری پوستتان که بخاطر خشکی است جلوگیری کنید . به گزارش اسان طب کافی است یک قسمت گلیسیرین را با یک قسمت عسل و دو قسمت آب مخلوط کنید و بعد به آن کمی آرد جو اضافه کنید تا مخلوط حالت خمیری پیدا کند و بتوانید به صورت ماسک به چهره بمالید. این ماسک باید حدود 20 دقیقه روی پوست باقی بماند و بعد با آب بشویید
منبع مطلب گلیسیرین : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
عدم رعایت بهداشت دهان و دندان می تواند باعث ایجاد بوی بد دهان گردد. باکتری های فلور طبیعی دهان به ویژه گرم منفی ها قادر به تولید ترکیبات فرار سولفور ( VSC ) هستند که بوی بد ایجاد می کنند.
بوی بد دهان یا هالیتوز یک شکایت شایع در بین بیماران مراجعه کننده به مطب متخصصین داخلی و گوش و حلق و بینی و دندانپزشکان می باشد، امروزه 40 درصد از جمعیت جهان از مشکل بوی بد دهان یا (Halitosis) رنج می برند.
در برخورد با بوی بد دهان اولین کار تعیین این نکته است که آیا بوی بد فقط توسط بیمار احساس می شود یا آنکه توسط دندانپزشک یا دیگران نیز قابل تشخیص است. چنانچه وجود بو توسط پزشک یا فرد دیگری غیر از بیمار تایید نشود، مشکل روانی در کار است و می تواند حتی دلالت بر بیماری های روانی نماید. اما در این نتیجه گیری که بویی وجود ندارد نباید شتاب کرد؛ زیرا هالیتوز ممکن است منقطع باشد. بسیاری از بیماران به علت پدیده انطباق از بوی بد دهان خود بی خبرند و توسط یک عضو خانواده یا دوست از آن آگاه می شوند.
اگر دچار بوی دهان هستید ابتدا بینی خود را گرفته با دهان تنفس کنید. اگر فقط در بازدم دهانی بد بو بود باید بیشتر به علل دهانی اندیشید. بعد از آن دهان را بسته فقط با بینی نفس بکشید اگر بوی بد از ناحیه بینی بود می تواند ناشی از سینوزیت ها، ریه ها و یا بیماری های سیستمیک باشد (در بیماری های سیستمیک هم از دهان و هم از بینی بوی بد استشمام می شود).
عوامل مختلفی باعث بوی بد دهان می شود و تشخیص آن نیز دشوار است و همیشه نمی توان علتی برای بوی بد دهان یافت و معمولا نیز چنین است به مهمترین علل بوی بد دهان در زیر توجه کنید:
در بیماری ها لثه مثل پریودنتیت، ژنژیویت، در اثر خونریزی های خفیف و مکرر و وجود بافت نکروتیک و تجمع میکروبی محیط رشد مناسبی برای ایجاد بویی متعفن می شود. بوی بدی که در این دو مورد ایجاد می شود، جزو ناخوشایندترین موارد است که باید بیماری لثه درمان شود.
طولانی شدن پرزهای رشته ای زبان نیز می تواند موجب تسهیل رشد باکتریهای موضعی دهان شود و باعث بوی بد دهان شود. این حالت ممکن است به صورت ایدیوپاتیک یا در اثر استفاده از آنتی بیوتیک ها، مصرف الکل، دهیدراسیون یا بیماری های سیستمیک رخ دهد. لذا از آنجایی که زبان و پرزهای روی آن منطقه مناسبی برای رشد باکتریهاست برای کم شدن بوی دهان سطح زبان را هم مسواک بزنید. علاوه بر مسواک به کمک نوارهای لاستیکی مخصوص (tongue cleaner ) می توانید سطح زبان را تمیز کنید. تمیز کردن زبان نقش مهمی در کاهش بوی بد دهان دارد.
عدم رعایت بهداشت دهان و دندان می تواند باعث ایجاد بوی بد دهان گردد. باکتری های فلور طبیعی دهان به ویژه گرم منفی ها قادر به تولید ترکیبات فرار سولفور ( VSC ) هستند که بوی بد ایجاد می کنند (بوسیله کروماتوگرافی با گاز می توان با حساسیت بسیار بالایی و بگونه ای تفکیک کننده، ترکیبات فرار سولفور را اندازه گیری کرد) عدم رعایت بهداشت دهان بخصوص در عقب مانده های ذهنی، معلولین و بیماران شدیدا ناخوش عامل مهمی در ایجاد هالیتوز است. لذا علاوه بر رعایت بهداشت کامل دهان به کمک مسواک و نخ دندان، دندانهای مصنوعی لق، جرم گرفته، ترک خورده و رنگ گرفته باید تعویض شود، پوسیدگی دندان ها، پرکردگی های نامناسب دندانی یا سایر علل دندانی باید بطور مناسب درمان شوند. پلاکهای دندانی و جرم که روی ریشه و تاج دندان ها تجمع می یابند و بخصوص اگر همراه با پریودنتیت باشند می توانند باعث هالیتوز شوند جرم ها به علت وجود باکتری در آنها عمده علت بوی بد دهان هستند، لذا سالی یک مرتبه جرم گیری را در برنامه بهداشتی خود قرار دهید.
خشکی دهان باعث باقیماند سلولهای مرده روی سطح زبان و لثه ها می شود. تجزیه سلول های مرده سبب ایجاد بوی بد دهان می گردد. در خشکی دهان کاهش جریان بزاق مکانیسمهای پاک کننده طبیعی دهان را مختل می کند و منجر به هالیتوز می شود. خشکی دهان در اثر پرتو دهی به سر و گردن ، تب، کاهش مصرف آب، تنفس با دهان، برخی بیماری های پاروتید مثل اوریون یا آبسه پاروتید یا مصرف داروهایی چون مدرها، آنتی کولینرژیکها، آنتی هیستامینها، ضد افسردگی سه حلقه ای، داروهای ضد پرفشاری خون می تواند دیده شود. هالیتوز ناشی از خشکی دهان به هر علت که باشد با مرطوب کردن دهان بهبود می یابد. این کار میتواند به کمک جرعه های مکرر آب، جویدن آدامسهای بدون قند، ترکیبات حاوی کربوکسی متیل سلولز سدیم درصد یا داروهای محرک ترشح بزاق مثل بتانکل یا پیلو کارپین انجام شود. کمبود ویتامین هایی مانند A یا B12 و کمبود موادی چون آهن یا روی ممکن است باعث خشکی مخاط دهان شوند.
در صورتیکه عفونت سینوسها از طریق مجرای بینی به گلو راه یابد، تنفس را بدبو می کند. اگر تنفس کودکی بد بو شد، ممکن است شیء کوچکی را در سوراخ بینی خود فرو کرده باشد در افراد عقب مانده ذهنی این اتفاق نیز می افتد. برونشیت و عفونت های مجاری تنفسی (حلق، بینی، لوزه ها) نیز از سایر عوامل موثر در ایجاد این عارضه بشمار می روند که باید تشخیص داده و درمان شوند.
سیگار کشیدن دهان را خشک وتنفس را بد بو می کند و در دراز مدت انواع بیماری های دهان و دندان را ایجاد خواهد کرد.
بوی دهان شیرخوارگارن و کودکان شیرین، بوی دهان در دوره بلوغ ناخوشایند، بوی دهان بالغین تند و بوی دهان افراد سالخورده سنگین و زننده توصیف شده است.
دهان کسانی که به عللی چون رژیم غذایی یا روزه داری یک یا چند وعده غذایی را نخورده اند، بوی ناخوشایندی می دهد، برخی معتقدند این امر به علت بازدم ریوی محصولات فرار متابولیسم چربیها و پروتئین های بدن است. کاهش بزاق و خشکی دهان نیز قطعاً نقش مهمی دارد. نفس گرسنگی پس از خوردن غذا یا حتی آب کشیدن دهان برطرف می شود. در هنگام روزه داری مسواک زدن زبان نقش مهمی در کاهش بوی بد دهان دارد.
در بعضی خانم ها در زمان قاعدگی بوی خاصی از دهانشان استشمام می شود احتمالاً روز قبل از شروع قاعدگی شروع می شود و گفته شده در زنان با قاعدگی دردناک بیشتر رخ می دهد.
سیر شناخته شده ترین غذا در این ارتباط است. دیده شده که دادن سیر از راه فیستولهای دستگاه گوارش و حتی مالیدن آن به پاهای فردی می تواند منجر به بوی سیر در دهان وی شود. پیاز، ماهی، غذای ادویه دار، رژیم های پر چربی، نوشابه های الکلی و رنگهای غذایی، مقادیر زیاد قهوه از سایر مواردی هستند که باعث بوی مخصوص به خود می شوند.
منبع مطلب بوی بد دهان : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
بید مشک گیاهی است ملین و تقویت کننده قلب ،اعصاب و محرک قوای جنسی .این گیاه داروئی دستگاه گوارش را تقویت کرده و اشتها را افزایش می دهد. جوشانده برگ یا پوست درخت بیدﻤﺸﻚ سبب دفع انگلها و کرمهای معده و روده می شود.
گیاه دارویی بیدمشک از بید معمولی با نام نژادی از درخت بید است که اندازه آن از بید معمولی کوچکتر ولی سنبلههای آن دارای اسانس معطری است. جالب است بدانید که گلهای گیاه دارویی بیدمشک قبل از بازشدن برگها ظاهر میشوند و معطرند و رنگ این گیاه در بهترین نوع بیشتر است . اسانسی از گلهای این گیاه گرفته میشود که به آن عرق بیدمشک میگویند که همراه با شربت جهت معطر شدن شربت مصرف دارند و مصرف درمان نیز دارا میباشد. طبیعت گیاه بیدمشک سرد و تر و مقوی قوای دماغی و قلب و مفرح مزاج است و سردردهای مزاج را تسکین میدهد.
درختان بیدمشک به عنوان نخستین درختان در فصل بهار در شمال غرب ایران شکوفه می کنند و این شکوفه ها به عنوان پیک بهاری به گل می نشیند. به دلیل داشتن خواص پزشکی متعدد عطر و طعم بیدمشک از زمانهای دور مدنظر بوده و این امر باعث شده تا مردم منطقه عرق بیدمشک را به دلیل خاصیت درمانی آن، در خانه های خود داشته باشند. مردم این منطقه معتقدند که عرق بیدمشک در تسکین اعصاب، درمان کم خونی و ناراحتی های قلبی موثر است.
در مورد این عرق بسیار مفید باید گفت که عرق بیدﻤﺸﻚ با داشتن ترکیباتی همچون ژرانیون سالیسین، تانن، به عنوان داروی موثر در تقویت قلب، آرام بخش و رفع کننده درد و خستگی شهرت یافته است. عطاران معتقدند بیدمشک گیاهی ملین و تقویت کننده قلب و دستگاه گوارش است و مصرف عرق آن اشتها را افزایش می دهد. عرق بیدﻤﺸﻚ تقویت کننده دستگاه عصبی و جوشانده برگ آن با عسل آرام کننده اعصاب است، همچنین جوشانده گل آن بیماریهای عصبی، افسردگی، دردهای عضلانی و بیماریهای روماتیسمی را درمان می کند.
همچنین از شربت آن به عنوان نوشیدنی معطر و خوش طعم در مراسم و دید و بازدیدها استفاده می شود. تهیه عرق بیدمشک در آغازین روزهای بهار یکی از سنتهای خانواده های آذربایجانی به ویژه خانواده های ارومیه ای است که به شکل سنتی انجام می پذیرد و این امر به عنوان یک سنت ویژه با آیین های خاصی و به وسیله دستگاه های تعریق صورت می گیرد. اسانس یا عرق بیدﻤﺸﻚ علاوه بر خواص درمانی برای معطر کردن شربتها نیز به کار می رود.
بید مشک گیاهی است ملین و تقویت کننده قلب ،اعصاب و محرک قوای جنسی .این گیاه داروئی دستگاه گوارش را تقویت کرده و اشتها را افزایش می دهد. به گزارش اسان طب جوشانده برگ یا پوست درخت بیدﻤﺸﻚ سبب دفع انگلها و کرمهای معده و روده می شود. عرق بیدمشک مقوی قلب بوده و برای حفظ سلامتی آن بسیار مناسب و موثر است و همچنین باعث کاهش تب شده و خاصیت تب بری دارد.
چنانچه زالو در حلق کسی رفته و در حلق یا اطراف آن چسپیده باشد، با غرغره عصاره برگ درخت بید مشک زالو از عضو جدا و از حلق خارج میشود. عرق بیدﻤﺸﻚ قند خون را پایین میآورد و نوشیدن آن بدون مواد شیرین کننده به مقدار قابل توجهی قند خون را کاهش میدهد.
منبع مطلب گیاه بید مشک : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
در سنین قبل از هجده سالگی ، هنگامی می گویند کودک و نوجوان عقب ماندگی ذهنی دارد که در حداقل یکی از دو زمینه زیر نسبت به همسن و سالهای خوب بسیار ناتوان عمل کند : توانایی هوشی ، مهارتهای زبانی ، توانایی مراقبت از خود ، مهارتهای اجتماعی ، توانایی برنامه ریزی برای آینده ، انجام تکالیف مدرسه ، علاقه بازی و سرگرمی وتوانایی های کاری و حرفه ای .
عقب ماندگی ذهنی مشکلی حاد است که در آن بیمار دچار مشکلات ذهنی است . در سنین قبل از هجده سالگی ، هنگامی می گویند کودک و نوجوان عقب ماندگی ذهنی دارد که در حداقل یکی از دو زمینه زیر نسبت به همسن و سالهای خوب بسیار ناتوان عمل کند : توانایی هوشی ، مهارتهای زبانی ، توانایی مراقبت از خود ، مهارتهای اجتماعی ، توانایی برنامه ریزی برای آینده ، انجام تکالیف مدرسه ، علاقه بازی و سرگرمی وتوانایی های کاری و حرفه ای .
متخصصان با توجه به میزان توانایی ها ، کودکان ناتوان ذهنی را به گروههای خفیف ، متوسط جدی و بسیار عقب مانده تقسیم می کنند . ولی معمولا دشوار است که کودک را در گروه خاصی قرار دهیم . زیرا او ممکن است در یکی از مواردی که گفتیم درست عمل کند ، ولی درمورد دیگر ناتوان باشد ، به همین دلیل هم به جای آنکه در این مورد قضاوت کنیم که کودک چه کارهایی می تواند بکند و چه کارهایی نمی تواند ، بسیاری از متخصصان کودکان که دچار عقب ماندگی ذهنی هستند را با توجه به نیاز خدماتی که باید دریافت کنند تا بالاترین میزان توانایی های بالقوه خود را نشان دهند ، دسته بندی می کنند . مثلا بعضی از بچه ها به کمک های زیادی نیاز دارند و عده ای هم برای آن که بتوانند در جنبه های مختلف به زندگی خود ادامه بدهند ، کاملا به خدمات دیگران وابسته هستند .
کندی های ذهنی را می شود مشخصا به سه گروه تقسیم کرد :
عضوی ( ارگانیک ) ، تجربی ( یا محیطی ) و علل نا شناخته .
علل عضوی عقب ماندگی ذهنی عللی هستند که در آنها مغز وضعیت طبیعی ندارد ، یعنی یا در دوره رشد جنینی به علل مثلا وراثتی یا به علت جسمی که به مغز وارد شده ( مثلا عفونت مغزی یا مسمومیت محیطی ) رشد آن صدمه دیده است .
بسیاری از عقب ماندگی های ذهنی خفیف به خاطر علل تجربی یا محیطی روی می دهند ، زیرا کودک انگیزه کافی برای رشد طبیعی را ندارد یا با یک مشکل روانی عظیم روبرو شده است . از این نوع عقب ماندگی ذهنی می توان با برنامه های آموزشی ویژه جلوگیری کرد . متاسفانه از هر چهار کودک زیر سه سال مبتلا به تاخیر رشدی فقط یک نفرشان را در این دوره ها ثبت نام می کنند ، چون کسی به این مساله توجه درستی نمی کند .
البته تشخیص عقب ماندگی ذهنی عضوی و تجربی همیشه هم اسان نیست . بعضی از بچه ها به هر دو علت دچار این عارضه می شوند . به گزارش آسان طب شاید هیچ یک از این علت ها در کودک آن قدر قوی نباشند که به عقب ماندگی کودک منجر شوند ، ولی ترکیب آنها با هم او را به این عارضه مبتلا می کند .
عقب ماندگی ذهنی به علل ناشناخته همان طوری که از نامش پیدایست ، هنوز با دانش و یافته های پزشکی فعلی قابل تعریف و تشخیص نیستند .
منبع مطلب عقب ماندگی ذهنی : سایت آسان طب
http://asanteb.com/
برای درمان بی خوابی تشخیص علت بی خوابی اولین مرحله است.کمبود ویتامین b ، کلسیم ، مس ، آهن ، منیزیم ، و روی و خوردن بیش از حد غذا یا داشتن عادت غذایی بد و تغذیه نامناسب ، همه می توانند از علت بی خوابی باشند .
درمان بی خوابی مساله ای است که ذهن بسیاری از افراد را درگیر کرده است . برای درمان بی خوابی تشخیص علت بی خوابی اولین مرحله است. اما بسیاری از مردم بدون توجه به این موضوع با تجویز پزشک یا خودسرانه از داروهای شیمیایی و قرص های خواب آور برای درمان بی خوابی استفاده می کنند و به جای درمان ریشه ای بی خوابی از قرص هایی مانند دیازپام، لورازپام و نیترازپام استفاده می کنند، داروهایی که به مرور فرد را به خود وابسته می کند و این وابستگی گاهی تا جایی پیش می رود که فرد بدون مصرف این داروها نمی تواند، بخوابد.
مصرف یک لیوان شیر گرم که در آن یک قاشق غذاخوری عسل حل شده باشد تاثیر زیادی در داشتن خوابی آرام دارد. البته هندی ها بر این باورند نوشیدن مخلوط شیرعسل در صورتی که به همراه پاشویه آب گرم انجام شود اثری دو چندان دارد.
ماساژ ستون فقرات یکی از بهترین روش ها برای تخلیه استرس ها و فشارهای عصبی از نظر درمانگران طب سنتی می باشند که کیفیت خواب شبانه را تحت تاثیر خود قرار می دهند. آنها بر این باورند ماساژ ستون فقرات از گردن تا کمر، پشت ران و ساق پا می تواند تاثیر زیادی در بهبود کیفیت خواب افراد داشته باشد.
کمبود ویتامین b ، کلسیم ، مس ، آهن ، منیزیم ، و روی و خوردن بیش از حد غذا یا داشتن عادت غذایی بد و تغذیه نامناسب ، همه می توانند از علت بی خوابی باشند . دانستن اینکه چه نوع غذایی موجب کاهش یا مانع از خوابیدن شما می شود ، می تواند کمک بزرگی باشد .
برای درمان بی خوابی اسطوخودوس بخورید
اسطوخودوس داروی سنتی برای درمان بی خوابی است و از روغن آن در حمام و رایحه ی درمانی استفاده می شود اما دمنوش آن هم مؤثر است. از لحاظ پزشکی ثابت شده است که تنها استشمام عطر اسطوخودوس قبل از خواب، میزان خواب عمیق (موج آرام) را افزایش می دهد.
برای درمان بی خوابی غذاهای شور نخورید
از خوردن غذاهایی مانند پیتزا ، ماهی ، سوپ و یا هر غذایی که شامل مقدار زیادی سس و نمک است خودداری کنید .این غذاها انسان را تشنه می سازند . بنابراین مجبور خواهید بود دائماً از رختخواب بلند شوید و آب بنوشید . مصرف یک لیوان شیر گرم قبل ازخواب می تواند به خاطر داشتن مقدار زیادی تریپتوفان مؤثر واقع شود .
برای درمان بی خوابی کافئین نخورید
به گزارش اسان طب نوشیدن قهوه و چای و خوردن شکلات قبل از خواب ، منطقی نیست . بسیاری از مردم فراموش می کنند وقتی که در حال تماشای یک مسابقه فوتبال هستند ، از خوردن چیپس ، مایعات شیرین و کافئین دار یا تنقلات سنگین خودداری کنند .
برای درمان بی خوابی هر دارویی را نخورید
سیگار کشیدن و برخی از داروها و حتی افسردگی ، همه می توانند باعث بی خوابی شوند . برخی از داروها خواب آور هستند که باعث خواب آلودگی می شوند ؛ مانند آنتی هیستامین ها که البته در درمان بی خوابیهای کوتاه مدت مؤثر است ، ولی در طولانی مدت به خاطر ایجاد وابستگی خطرناک بوده و دوباره امکان برگشت بی خوابی وجود دارد .
برای درمان بی خوابی آلبالو بخورید
از نظر محققان ملاتون موجود در آلبالو میتواند بر مغز بی خوابها تاثیر مفیدی بگذارد و باعث تنظیم شدن چرخه خوابشان شود. محققان میگویند دو وعده خوردن این میوه در صبح و شب میتواند به تنظیم شدن خواب افراد کمک کند.
برای درمان بی خوابی دمنوش بابونه بخورید
برای درمان بی خوابی کیوی بخورید
محققان میگویند اگر 4 هفته به رژیم غذایی تان کیوی اضافه کنید، بی خوابی تان از بین میرود. آنها به شرکت کنندگان یک تحقیق، یک ساعت قبل از خواب دو کیوی دادند و مشاهده کردند که کیفیت خواب آنها بالاتر رفته است.
برای درمان بی خوابی شیر و مغز بخورید
توصیه محققان به بی خوابها، خوردن یک مشت مغز آجیل و یک لیوان شیر قبل از خواب است. به نوشته دیلی میل، پژوهشگران بر این باوردند که با اضافه کردن این دو مورد به رژیم غذایی بی خوابها میتوان مشکلشان را کمرنگ کرد.
یوگا کار کنید . اگر میان سال هستید و بعد از یائسه شدن به بی خوابی دچار شده اید، گذشته از اضافه کردن خوراکیهای گفته شده، باید با ورزش هم آشتی کنید. محققان میگویند ورزش یوگا بیشتر از هر راه دیگری میتواند به تنظیم شدن خواب خانمهای یائسه کمک کند. بعداز ظهر ورزش کنید و از ورزش کردن 2 تا 3 ساعت قبل از خواب پرهیز کنید زیرا سبب بی خوابی می شود.
منبع مطلب درمان بی خوابی : سایت آسان طب
http://asanteb.com
زمانی که به دهه آخر ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم و به یاد شب قدر می
افتیم و آیات سوره قدر را مرور می کنیم، بار دیگر با پرسش هر ساله خداوند
از انسان روبرو می شویم که: تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شاید به جرئت بتوان
گفت که این پرسش آسمانی ترین پرسشهای قرآن کریم باشد که تا ابد پاسخ می
طلبد و انسان را به تفکر در باب غیب وامی دارد. چقدر ساده لوحی است که تصور
شود که پاسخ این پرسش روشن است و خداوند خود در ادامه آیه پاسخ آن را واضح
ساخته است.
از دل این پرسش خداوند پرسشهای بسیار دیگری متولد شده اند که آنها نیز پاسخ می طلبند. معنای محصل قدر و تقدیر و شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح در این شب چیست؟ از دیر زمان عالمان مسلمان در پی پاسخ به این پرسشها زحمات بسیاری متحمل شده اند. اما تا چه حد موفق شده اند که به پاسخی قانع کننده برسند جای تامل دارد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان به برخی از این پرسش و پاسخها که ممکن است در این ایام برای هر کسی پیش آید می پردازیم:
۱- شب قدر چیست؟
شب
قدر بر طبق بیان قرآن کریم نامی است برای شبی که در آن قرآن کریم بر
پیامبر عظیم الشان نازل شد و عالم معنای بی نهایت آنقدر فرود آمد تا توانست
پا به عرصه عالم این جهانی با نهایت گذاشت و با آن پیوند خورد. خداوند در
سوره قدر می فرماید: إِنَّا أَنزَلْنَهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، ما این
قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
۲- چرا «قدر»؟
گفته
شده است که شب قدر را از آن رو «قدر» نامیده اند که خداى تعالى در آن شب
حوادث را تقدیر و اندازهگیرى می کند. به این معنا که زندگى ، مرگ ، رزق ،
سعادت ، شقاوت و چیزهایى از این قبیل را از آن شب تا شب قدر سال آینده مشخص
می سازد. شاهد بر این معنا را آیه سوره دخان دانسته اند که در وصف شب قدر
می فرماید: انا انزلناه فی لیله المبارکه انا کنّا منذرین، فیها یفرق کل
امر حکیم، امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک،(۴۴دخان، ۲-۴)«ما قرآن
را در شبی مبارک نازل کردیم، به راستی که ما هشدار دهنده بودیم، در آن هر
کاری استوار فیصله می یابد. کاری است از جانب ما، ما فرستنده بودیم.» مرحوم
علامه طباطبایی در ذیل آیه همین معنا را خواسته اند از تحلیل زبان آیه
استخراج کنند و می نویسند چون فرق به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از
یکدیگر است، این همان تقدیر و اندازهگیرى است.[۲]
در
حدیثی معتبر امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: در این شب خیر و
شر، طاعت و معصیت، مرگ و زندگی و روزی سال مسجل می شود. ولی در عین حال
مشیت الهی نیز همچنان در کار است.[۳]
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اصولاً مقدر کردن امور سالانه به
چه معناست؟ چرا سال به سال؟ مگر در علم ازلی خداوند مقدرات عالم نبوده است
که احتیاج به انجام آن در شب های قدر است. آیا عملکرد انسان در این شبها
نقش تعیین کننده دارد؟ در این صورت نقش اختیار انسان و عملکرد او در قبل و
بعد از این شب، در زندگی او چگونه قابل توجیه است؟ آیا مقدرات الهی چنانچه
قرآن کریم می فرماید از ابتدای خلقت بوده است:خلق کل شیء فقدره
تقدیرا(۲۵فرقان،۲) وکان امر الله قدراً مقدورا(۳۳احزاب،۳۸) و کل شیء عنده
بمقدار(۱۳رعد،۸) یا اینکه همانگونه که در حدیث شیخ صدوق در معانی الاخبار
آمده است همه مقدرات تا روز قیامت در شب قدر انجام گرفته است. ان الله
تعالی قدّر فیها ما هو کائن الی یوم القیامه[۴]یا
به اخبار مربوط به شب قدر توجه کنیم که آن را هر ساله در شب قدر دانسته
است. مگر اینکه گفته شود این سه مرتبه از تقدیر الهی است.
در
هر صورت مرحوم علامه شعرانی در پاورقی تفسیر منهج الصادقین در ذیل آیه دوم
سوره قدر می نویسد: «مقدرات مردم که علم خدا بدان تعلق گرفته است از ازل
مبین بود، چون علم خدا ازلی است و آنچه خداوند به سبب دعا و اسباب دیگر محو
و اثبات می کند در همه اوقات است و خداوند وعده اجابت را منحصر به شب قدر
نساخته است. اینکه تقدیر مقدرات در شب قدر خواهد بود از مشکلاتی است که
معنی آن بر ما معلوم نیست. مگر اینکه بگوییم دعا در این شب به اجابت نزدیک
تر است.»[۵]
الف - اگر قرار باشد هر کس هر چه دوست دارد بگوید و بعد دیگران به دنبال دلیل برای نفی آن بگردند، هیچ چیزی در این عالم به غیز از ادعا و شایعه به اثبات نمیرسد. به همین دلیل، چه به حکم اسلام و چه به حکم عقل و چه به حکم قوانین قضایی در تمامی دادگاههای عالم، این مدعی است که باید برای ادعای خود سند و دلیل اقامه کند، وگرنه خودش محکوم است.
فرض کنید کسی به شما (با عرض معذرت) تهمت بزند که شما دزد یا دروغ گو هستید! حال شما باید ثابت کنید که نیستید؟ و یا اصلاً چگونه میتوانید ثابت کنید؟ آیا میتوانید تمامی جملات بیان شده در طول زندگی خود را بیاورید و اثبات کنید که هیچ کدام دروغ نبوده است؟ یا آن که مدعی باید اثبات کند که اتهامش مستند و وارد است؟
ب - وقتی گفته میشود «اهل تسنّن» معتقندند یا میگویند؛ درست مثل این است که گفته شود «اهل تشیع» معتقدند یا میگویند. لذا مهم است که بدانیم منظور چه کسانی هستند؟ اذهان عمومی که ممکن است اطلاعات درستی نداشته باشند و یا حتی به خرافات گرویده باشند و خیلی چیزها بگویند، و یا علما، فقها و منابع معتبر؟
متأسفانه اهل تسنّن (مردم) بیش از اهل تشیع، از معارف و منابع خود دور هستند و به همین دلیل بیش از اهل تشیع با شنیدهها و جوّ هماهنگ شده و جهت میگیرند. و دشمنان اسلام و به ویژه وهابیت نیز نهایت سوء استفاده را از این ناآگاهی میکنند.
مسئله فرزند نداشتن حضرت امام حسن عسکری (ع) نیز یک جوّ است، و گرنه دهها نقل و سند معتبر از علما و اکابر اهل سنّت در خصوص تولد امام زمان (عج)، با اسم، رسم و مشخصات وجود دارد که ذیلاً فقط به ذکر چند نمونه بسنده میشود:
*- علامه محمد عبدالرئوف المناوی: روایات مربوط به مهدی (ع) فراوان و مشهور است به حدی که گروه زیادی به نگاشتن کتاب مستقل درباره ایشان مبادرت کردهاند. (فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج 6، ص 279،)
*- ابن خلدون: [شیعه] اثنی عشریه که گاهی نزد متأخران آنها به طور ویژه امامیه نامیده میشوند به امامت موسای کاظم فرزند جعفرالصادق معتقد شدهاند؛ زیرا برادر بزرگترش اسماعیل در زمان حیات پدرشان جعفر درگذشت و (پدر) بر امامت موسی تصریح کرد. پس از وی فرزندش علی الرضا که مأمون او را ولیعهد خویش کرد به امامت رسید، ولی پیش از مأمون درگذشت و به خلافت نرسید. سپس فرزندش محمدالتقی و پس از او علی الهادی و پس از او ابومحمدحسن العسکری و سپس فرزندش محمدالمهدی المنتظر که پیشتر دربارهاش سخن رفت به امامت رسیدند. (المقدمه ، ص 159)
*- امام شمسالدین الذهبی (که همیشه بیان تندی نیز علیه شیعه داشته است): شریف ابوالقاسم محمدبن الحسن العسکری... آخرین کس از امامان دوازدهگانه بنیهاشم است که امامیه مدعی عصمت آنهایند ... این محمد کسی است که آنان گمان میبرند خلف حجت، صاحب الزمان، غایب شده در سرداب سامرا و زنده است تا گاه ظهورش، پس زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد آنگونه که از ظلم و جور آکنده شده باشد. (سیر اعلام النبلاء ، ج 13، صص 119- 122، مؤسسه الرسالة، بیروت ، چاپ نهم ، 1413 ق)
*- عزالدین معروف به ابن اثیر: «به سال 260 هجری حسن بن علی (ع) ابومحمد علوی العسکری یکی از امامان دوازدهگانه شیعه امامیه، پدر «محمد»ی که شیعه او را منتظر میدانند از دنیا رفت.» (عزالدین بن الاثیر الکامل فی التاریخ ج 7 ص 274، دار صادر ، بیروت ، 1402 ق)
*- مجدالدین بن الاثیر: وی در مجلدات مختلف کتابش «النهایه فی غریب الحدیث و الاثر» احادیث بسیاری درباره امام مهدی (ع) نقل کرده و درباره ویژگیها و غیبت ایشان مطالبی را آورده است. (النهایة فی غریب الحدیث، ابن الاثیر ، جب 1 صص 20، 290؛ ج 2 صص 172، 325، 386؛ ج 4 ص 33 و ج 5 ص 254؛)
*- علی بن الحسین المسعودی: امام یازدهم؛ به سال 260، ابو محمد حسن بن علی (ع)، به روزگار معتمد وفات یافت در حالی که 29 سال سن داشت و او پدر مهدی (ع) منتظر و امام دوازدهم نزد فرقه امامیه که بیشتر شیعیان را تشکیل میدهند، هست. (مروج الذهب و معادن الجوهر ، ج 4 ص 112، دار الاندلس، بیروت،)
*- خیرالدین زرکلی: محمدبن الحسن العسکری بن علی الهادی، ابوالقاسم، آخرین امام از امامان دوازدهگانه نزد امامیه است که نزد ایشان «مهدی» شهرت یافته... او در حالی که حدود پنج سال سن داشت پدرش را از دست داد (الاعلام ، ج 6 ص 80، دار العلم للملایین ، بیروت ، چاپ دهم ، 1992 م.)
الا تسمعون الي جواب اهل النار حين سئلوا: و ما سلککم في سقر؟قالوا: لم نک من المصلين(1)
.آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمي دهيد که وقتي از آنها سؤال مي شود چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم. نماز، ياد خدا و بالاترين ذکراوست. نشانه ي ايمان، سيماي مکتب و ستون دين است. از اين رو ترک نماز از روي عمد از گناهان کبيره شمرده شده است و در بعضي روايات از تارک نماز به عنوان «کافر» تعبيرشده و مراد کسي است که از روي انکار نماز نخواند.
توجه به اين نکته لازم است که منشأ اين تنبلي ها و سهل انگاري ها، آلودگي انسان به گناهان و معاصي است وگرنه قلبي که معتقد به حضرت حق بوده و آلوده ي به معصيت نباشد، هرگز نماز را ترک نمي کند، زيرا مي داند که ترک نماز يعني قطع رابطه با خدا.
بعضي از تارکين نماز در پاسخ به اين
سؤال که چرا نماز نمي خوانيد؟ مي گويند: «خدا ارحم الراحمين است و مي
بخشد؟!»، پر واضح است که اين قبيل جوابها، يک مغالطه ي شيطاني بيش نيست.
بلکه ايشان خود را بي نياز از بندگي آن غني بالذات مي دانند، ايشان
متکبرانند و غافلان و نماز براي متکبران دشوار است «و از خدا به وسيله صبر و نماز ياري جوييد که نماز امري بسيار بزرگ و دشوار است مگر براي خاشعين»(2).
ترک نماز در عرض مشرک بوده و با او برابر است: «نماز بپاداريد و از شرک آورندگان نباشيد»(3).
و رسول خدا(ص)
مي فرمايد: «کسي که نمازش را (عمداً) ترک کرده و اميد به ثواب آن نداشته
باشد و از عقاب آن نيز نترسد، من هم باکي ندارم از اين که بگويم او يهودي
يا نصراني و يا مجوسي از دنيا مي رود»(4).
تارک نماز اگر مي خواهد وضع وخيم و
تهي دستي خود را در روز رستاخيز مجسم کند، به اين آيه توجه کند که وقتي
دوزخيان مورد پرسش قرار مي گيرند که: «چه چيز شما را در دوزخ انداخت؟
گويند: از نماز گزاران نبوديم و اطعام مسکين نکرديم و با اهل باطل نشستيم و روز قيامت را تکذيب کرديم»(5).
و اما تارکين نماز را مي توان به چهار دسته تقسيم کرد:
1. ترک نماز از روي انکار: يعني نماز را که يکي از ضروريات دين است، واجب ندانسته و خود را موظف و مکلف به انجام آن نمي داند، چنين شخصي کافر است.
2. ترک نماز از روي سهل انگاري و بي اعتنايي: اين قبيل افراد با ترک نماز، مرتکب گناه کبيره شده و فاسق مي گردند.
3. ترک نماز در بعضي اوقات: اين اشخاص در اثر ضعف ايمان و بي توجهي به آخرت، گاهي نماز خوانده و گاهي
ترک مي کنند و يا اين که نماز را در وقتش بجا نمي آورند، اينان هرچند مانند
دو قسم ديگر نيستند، لکن از روايات اين گونه استفاده مي شود که از ضايع
کنندگان نمازند. چنانکه اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «هيچ عملي به
پيشگاه خداوند محبوب تر از نماز نيست، پس چيزي از امور دنيا، شما را از
خواندن نماز اول وقت باز ندارد، زيرا خداوند تعالي مذمّت نموده قومي را و
فرموده: واي بر آن نمازگزاراني که از نمازشان غفلت کنند و در انجام آن در
اول وقت مسامحه ورزند و عمداً تأخير اندازند»(6).
4. ترک واجبي از واجبات نماز: يعني نماز مي خواند، اما نه آن نمازي که از او خواسته اند، بلکه نمازي که
در لباس يا مکان غصبي خوانده شده و يا قرائت و اذکار واجبي را غلط مي
خواند. از ظاهر روايات چنين احتمال مي رود که اين قبيل افراد نيز از ضايع
کنندگان نماز به شمار مي روند. رسول خدا(ص) فرمود: «دزدترين دزدها کسي است
که از نمازش بدزدد، گفته شد: يا رسول الله، چگونه از نمازش مي دزدد؟ فرمود:
رکوع و سجود آن را تمام انجام نمي دهد»(7).
طبق آنچه گفته شد، نماز نشانه ي مليّت
اسلام است، اگر کسي عمداً آن را ترک کند از دايره ي اسلام خارج شده و
قطعاً به آتش دوزخ الهي گرفتار خواهد آمد.
...............................................
پى نوشت :
الا تسمعون الي جواب اهل النار حين سئلوا: و ما سلککم في سقر؟قالوا: لم نک من المصلين(1)
.آيا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمي دهيد که وقتي از آنها سؤال مي شود چه چيز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم. نماز، ياد خدا و بالاترين ذکراوست. نشانه ي ايمان، سيماي مکتب و ستون دين است. از اين رو ترک نماز از روي عمد از گناهان کبيره شمرده شده است و در بعضي روايات از تارک نماز به عنوان «کافر» تعبيرشده و مراد کسي است که از روي انکار نماز نخواند.
توجه به اين نکته لازم است که منشأ اين تنبلي ها و سهل انگاري ها، آلودگي انسان به گناهان و معاصي است وگرنه قلبي که معتقد به حضرت حق بوده و آلوده ي به معصيت نباشد، هرگز نماز را ترک نمي کند، زيرا مي داند که ترک نماز يعني قطع رابطه با خدا.
بعضي از تارکين نماز در پاسخ به اين
سؤال که چرا نماز نمي خوانيد؟ مي گويند: «خدا ارحم الراحمين است و مي
بخشد؟!»، پر واضح است که اين قبيل جوابها، يک مغالطه ي شيطاني بيش نيست.
بلکه ايشان خود را بي نياز از بندگي آن غني بالذات مي دانند، ايشان
متکبرانند و غافلان و نماز براي متکبران دشوار است «و از خدا به وسيله صبر و نماز ياري جوييد که نماز امري بسيار بزرگ و دشوار است مگر براي خاشعين»(2).
ترک نماز در عرض مشرک بوده و با او برابر است: «نماز بپاداريد و از شرک آورندگان نباشيد»(3).
و رسول خدا(ص)
مي فرمايد: «کسي که نمازش را (عمداً) ترک کرده و اميد به ثواب آن نداشته
باشد و از عقاب آن نيز نترسد، من هم باکي ندارم از اين که بگويم او يهودي
يا نصراني و يا مجوسي از دنيا مي رود»(4).
تارک نماز اگر مي خواهد وضع وخيم و
تهي دستي خود را در روز رستاخيز مجسم کند، به اين آيه توجه کند که وقتي
دوزخيان مورد پرسش قرار مي گيرند که: «چه چيز شما را در دوزخ انداخت؟
گويند: از نماز گزاران نبوديم و اطعام مسکين نکرديم و با اهل باطل نشستيم و روز قيامت را تکذيب کرديم»(5).
و اما تارکين نماز را مي توان به چهار دسته تقسيم کرد:
1. ترک نماز از روي انکار: يعني نماز را که يکي از ضروريات دين است، واجب ندانسته و خود را موظف و مکلف به انجام آن نمي داند، چنين شخصي کافر است.
2. ترک نماز از روي سهل انگاري و بي اعتنايي: اين قبيل افراد با ترک نماز، مرتکب گناه کبيره شده و فاسق مي گردند.
3. ترک نماز در بعضي اوقات: اين اشخاص در اثر ضعف ايمان و بي توجهي به آخرت، گاهي نماز خوانده و گاهي
ترک مي کنند و يا اين که نماز را در وقتش بجا نمي آورند، اينان هرچند مانند
دو قسم ديگر نيستند، لکن از روايات اين گونه استفاده مي شود که از ضايع
کنندگان نمازند. چنانکه اميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: «هيچ عملي به
پيشگاه خداوند محبوب تر از نماز نيست، پس چيزي از امور دنيا، شما را از
خواندن نماز اول وقت باز ندارد، زيرا خداوند تعالي مذمّت نموده قومي را و
فرموده: واي بر آن نمازگزاراني که از نمازشان غفلت کنند و در انجام آن در
اول وقت مسامحه ورزند و عمداً تأخير اندازند»(6).
4. ترک واجبي از واجبات نماز: يعني نماز مي خواند، اما نه آن نمازي که از او خواسته اند، بلکه نمازي که
در لباس يا مکان غصبي خوانده شده و يا قرائت و اذکار واجبي را غلط مي
خواند. از ظاهر روايات چنين احتمال مي رود که اين قبيل افراد نيز از ضايع
کنندگان نماز به شمار مي روند. رسول خدا(ص) فرمود: «دزدترين دزدها کسي است
که از نمازش بدزدد، گفته شد: يا رسول الله، چگونه از نمازش مي دزدد؟ فرمود:
رکوع و سجود آن را تمام انجام نمي دهد»(7).
طبق آنچه گفته شد، نماز نشانه ي مليّت
اسلام است، اگر کسي عمداً آن را ترک کند از دايره ي اسلام خارج شده و
قطعاً به آتش دوزخ الهي گرفتار خواهد آمد.
...............................................
پى نوشت :
یکی از ایرادهایی که بر حجاب گرفتهاند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد براشتیاقها و التهابها میافزاید و طبق اصل«الانسان حریص علی ما منع منه»حرص و ولعنسبتبه اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر میکند.به علاوه،سرکوب کردن غرایزموجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی میگردد.
در روانشناسی جدید و مخصوصا در مکتب روانکاوی فروید روی محرومیتها و ناکامیها بسیار تکیه شده است.فروید میگوید ناکامیها معلول قیود اجتماعی است،وپیشنهاد میکند که تا ممکن استباید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشیاز آن پیش نیاید.
برتراند راسل در صفحه69 و 70(ترجمه فارسی)کتاب "جهانی که من میشناسم"میگوید: «اثر معمولی تحریم،عبارت از تحریک حس کنجکاوی عمومی است.و این تاثیر،هم در مورد ادبیات مستهجن و هم در موارد دیگر مصداق پیدا میکند...اکنون برایاثر تحریم مثالی میزنم:فیلسوف یونانی«امپدکل»جویدن برگهای شجرة الغار راخیلی شرمآور و زشت میپنداشت.او همیشه جزع و فزع میکرد از اینکه باید ده هزار سال به علت جویدن برگ درخت غار در ظلمات خارجی(دوزخ)به سر برد. هیچ وقت مرا از جویدن برگ غار نهی نکردهاند و من هم تاکنون برگ چنین درختیرا نجویدهام ولی به«امپدکل»تلقین شده بود که نباید این کار را بکند و او هم برگدرخت غار را جوید.»
درست است که ناکامی،بالخصوص ناکامی جنسی،عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غرایز در حدودی که مورد نیازطبیعت است غلط است،ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آنمیافزاید. در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر برداشتن قیود،عشق به مفهوم واقعیرا میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند.در این مورد هر چه عرضهبیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد.
پاسخ این ایراد این است که درست است که ناکامی،بالخصوص ناکامی جنسی،عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غرایز در حدودی که مورد نیازطبیعت است غلط است،ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آنمیافزاید. در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر برداشتن قیود،عشق به مفهوم واقعیرا میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند.در این مورد هر چه عرضهبیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد.
خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف میکند که عطش روحی در مسائلجنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضاء تسکین مییابد حرارت جسمی است نه عطش روحی.
حاجتهای طبیعی بر دو قسم است.یک نوع حاجتهای محدود و سطحی است; مثل خوردن،خوابیدن.در این نوع از حاجتها همینکه ظرفیت غریزه اشباع و حاجتجسمانی مرتفع گردد،رغبت انسان هم از بین میرود و حتی ممکن استبه تنفر وانزجار مبدل گردد.ولی یک نوع دیگر از نیازهای طبیعی،عمیق و دریا صفت وهیجان پذیر است مانند پول پرستی و جاه طلبی.
غریزه جنسی دارای دو جنبه است.از نظر حرارت جسمی از نوع اول است ولیاز نظر تمایل روحی دو جنس به یکدیگر چنین نیست.غریزه جنسی دو جنبه دارد:جنبه جسمانی و جنبه روحی.از جنبه جسمیمحدود است.از این نظر یک زن یا دو زن برای اشباع مرد کافی است،ولی از نظرتنوع طلبی و عطش روحیای که در این ناحیه ممکن استبه وجود آید شکل دیگریدارد.
اینکه راسل میگوید:«اگر پخش عکسهای منافی عفت مجاز بشود پس از مدتیمردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد»درباره یک عکس بالخصوص و یکنوع بیعفتی بالخصوص صادق است،ولی در مورد مطلق بیعفتیها صادق نیست. یعنی از یک نوع خاص بیعفتی خستگی پیدا میشود ولی نه بدین معنی که تمایل بهعفاف جانشین آن شود بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه میکشد و نوعیدیگر را تقاضا میکند;و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست.
اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشتهاند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضاء و اشباع بی حد و حصر آنهاست.اینها فقط متوجه محدودیتها و ممنوعیتها وعواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت،غریزه را عاصی ومنحرف و سرکش و ناآرام میسازد.طرحشان این است که برای ایجاد آرامش اینغریزه باید به آن آزادی مطلق داد،آنهم بدین معنی که به زن اجازه هر جلوهگری و بهمرد اجازه هر تماسی داده شود.اینها چون یک طرف قضیه را خواندهاند توجه نکردهاند که همان طور کهمحدودیت وممنوعیت،غریزه را سرکوب و تولید عقده میکند،رها کردن و تسلیمشدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن آن را دیوانه میسازد،و چون اینامکان وجود ندارد که هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود،بلکه امکان نداردهمه خواستههای بیپایان یک فرد برآورده شود،غریزه بدتر سرکوب میشود و عقدهروحی به وجود میآید.
به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است:یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی،و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن
منبع:تبیان.
کتاب "مسئله حجاب" ، نوشته ی استاد شهید مرتضی مطهری
تنظیم و تلخیص : کهتری
با توجه به اینکه در اسلام توصیه زیادی به عدم انجام شوخی های بی مورد شده است و مرتبا آن را نهی کرده است، احادیث زیبا و گران بهایی را در این مقاله قرار داده ایم تا به سمع شما دوستان برسد.
1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد میشود و خداوند دستور میدهد که او را به آتش جهنم بیفکنند، و هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد.
2- امام صادق علیه السلام:
رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید.
3- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ایمان را به او میچشاند.
4- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند.
هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمیآورد
5- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
تمام چشمها در روز قیامت گریان خواهد
شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و
چشمی که در راه خدا شبها بیدار بماند و شب زنده داری کند.
6- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هر کس چشمان خود را از نگاه به زن
نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در
روز قیامت میخهای آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به
کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند.
7- یکی از راویان میگوید در کوفه به زنی قرآن میآموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیهالسلام) شتافتم،
امام باقر علیه السلام فرمود:
آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود
خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهرهام
را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود:
تکرار نکن.
8- حضرت علی علیهالسلام :
اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دلها را منحرف میسازد.
9- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند
(عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد
گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد.
10- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
شیطان به حضرت موسی علیه السلام گفت : ای موسی! با زنی که به تو محرم و یا حلال
نیست خلوت مکن (تنها مباش، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت
نمیکند، مگر این که من همراه آن دو هستم. (و خودم شخصاً آن دو را برای
گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه میکنم).
11- امام صادق علیهالسلام فرمود :
هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمیآورد.
12- امام باقر علیهالسلام:
سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهای شیطان است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند
به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد ،
خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
ثواب الاعمال ص 283 / وسائل الشیعه ج 20 ص
وقتی کسی برایمان پیامک می زند و در ابتدا به ما سلام می کند واجب است که پاسخ آن را بدهیم یا همین که جواب او را به صورت پیامکی ارسال کنیم کافیست؟
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
احتیاط در جواب سلام دادن است.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
واجب نیست.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
در صورتیکه تولید مزاحمتی نکند، سلام را باید پاسخ گفت مگر این که ثابت شود قصد جدی برای سلام ندارد.
پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:
پاسخ سلام (چه کتبی و چه شفاهی) واجب است. مگر این که در نزد عقلا یا در عرف آن زمان و مکان، ارسال جواب به منزله پاسخ سلام محسوب شود که در این صورت می توان به پاسخ (یعنی ارسال پیامک) اکتفا کرد.
دانلود سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری در موضوع خانواده : پایگاه اطلاع رسانی صراط اینبار دانلود سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری در موضوع خانواده در دهه ماه مبارک رمضان ۱۳۹۲ در مهدیه تهران برگزار میشد را برای شما کاربران عزیز اماده کردیم حاج اقای ماندگاری در این سخنرانی در موضوع خانواده اسلامی است تنظیم محبت ، و تنظیم شخصیت ، نگاه اسلام به پدر مادر وفرزند را مورد برسی قرار میدهند
از ویژگی های انسان که عاملی در تقویت عقل و هدایت به راه راست است، مشورت کردن است. کسانی که در کارهایشان از این توانمندی استفاده میکنند و از دیگران نظر خواهی میکنند چنان است که گویا عقول دیگران را به استخدام خویش در آوردهاند. مشورت عمدتاً به معنای گفتگو و تبادل نظر با افراد صاحب نظر و خردمند و استفاده از رأی و نظر آنان در تصمیمگیریهای مهم و دشوار گرفته شده است.
اسلام عنایت خاصی نسبت به مشورت داشته و تأکیدهای فراوانی در این موضوع دارد. برای مثال در قرآن کریم خداوند به پیامبرش که عقل کُل است میفرماید:
(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلین). 1
ترجمه: پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراكنده میشدند. پس، از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصمیم گرفتى، بر خدا توكّل كن، زیرا خداوند توكّل كنندگان را دوست میدارد.
این آیه ناظر به حوادث جنگ اُحد است که در آن افرادی که از جبهه جنگ گریخته بودند تقاضای بخشش داشتند و خداوند پس از اشاره به یکی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر (نرمخویی) و ضمن فرمان به عفو و طلب رحمت برای آنان از پیامبر میخواهد که باز هم با آنان مشورت کند و رأی و نظر آنها را نادیده نگیرد. مفسران درباره علت امر به مشورت با وجود کمال عقل پیامبر (صلی الله علیه و آله) و وحی آسمانی وجوه مختلفی را بیان داشتهاند. از آن جمله فخر رازی در تفسیر کبیر یکی از وجوه ضرورت امر به مشورت را چنین توجیه میکند که گرچه عقل پیامبر از عقل همه مردم کاملتر است و علوم بشری نیز محدود است ولی بعید نیست که وجوهی از مصلحت به نظر کسی برسد و به نظر پیامبر نرسیده باشد.
انسان هر چه هم عاقل باشد بینیاز از مشورت نخواهد بود و این توانمندی به انسان کمک میکند که کمتر به خطا و اشتباه مبتلا شود. برعکس کسانی که در عقیده استبداد داشته و رأی و عقیده خود را همانند بت میپرستند و به افکار و آرای دیگران بیاعتنا هستند خطا و اشتباه آنها و در نتیجه مورد ندامت واقع شدن آنها زیاد است.
امام علی (علیه السلام) درباره افرادی که با دیگران مشورت میکنند و بهرهای که در زندگی از آن میبرند میفرماید:
«مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ مَنْ تَوَرَّطَ فِی الْأُمُورِ غَیْرَ نَاظِرٍ فِی الْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ النَّوَائِبِ وَ التَّدْبِیرُ قَبْلَ الْعَمَلِ یُۆْمِنُكَ مِنَ النَّدَمِ وَ الْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارِبُ وَ فِی التَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَال.»2
ترجمه: هر کس که از آرای مختلف استقلال کند مواقع خطا و اشتباه را مییابد و هر کس بدون عاقبت اندیشی وارد امور شود خودش را در معرض مشکلات و حوادث قرار خواهد داد. عاقبت اندیشی قبل از عمل، تو را از پشیمانی در امان میدارد عاقل از تجربهها پند میگیرد در تجربهها علوم جدیدی به دست میآید. و در دگرگونیها مردان بزرگ شناخته میشوند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد پیامد این توانمندی میفرماید:
«الْمُشَاوَرَةُ حِرْزٌ مِنَ النَّدَامَةِ، وَ أَمْنٌ مِنَ الْمَلَامَةِ».3
ترجمه: مشورت موجب پیشگیری از پشیمانی و ایمنی از سرزنش است.
امام صادق (علیه السلام) استبداد رأی را موجب لغزش در امور میدانند و میفرماید:
«الْمُسْتَبِدُّ بِرَأْیِهِ مَوْقُوفٌ عَلَى مَدَاحِضِ الزَّلَلِ»4
بارها در زندگی انسان پیش آمده که در امور خود دچار غرور شده و افکار خویش را در حد فراگیری و عالم بر تمام علوم دانسته و بدون اینکه از اشخاص صاحب خرد مشورت و همفکری بگیرد و دست به آن کار زده و دچار ندامت و خسران زیادی شده است.
امام علی (علیه السلام) همواره به انسانها میفرماید: « مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ وَ مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِی عُقُولِهَا»:
ترجمه: هر كه بر ملك دست یافت تنها خود را دید و از دیگران رو بتافت. هر كه خود رأى گردید به هلاكت رسید، و هر كه با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریك ساخت.
آن حضرت همواره بر این باور اند که:
«مَنْ لَمْ یَسْتَشِرْ یَنْدَم»6
کسی که مشورت نمیکند پشیمان میشود!
آری تکبر و خود را مصون از خطا دانستن از عوامل مخربی است که باعث می شود انسان به دنبال مشورت و کمک خواهی فکری با دیگران نرود! لذا همواره همه ی اشتباهات را تجربه می کند و چه بسا اشتباهی را مرتکب شود که راهی برای جبران ندارد. اما راه حل ساده برای مصون ماندن از خیلی خطاها مشورت یعنی همان استخدام گرفتن نیروی فکری انسان هاست.
پی نوشت ها:
1 آل عمران/ 159؛
2 نهج البلاغه ، قصار164
3پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، چاپ چهارم، تهران، دنیای دانش، 1382 ش، ص 781؛
4شرح ابن ابی الحدیدح 17، ص 121.
5نهج البلاغه، قصار/152
6. بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن ، محقق/ مصحح: قسم الدراسات الإسلامیة مۆسسة البعثة، چاپ اول، قم، مۆسسه بعثه، 1374 ش، ج 1، ص 483.
فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
موضوع: جاهلیت مدرن
دانشگاه امام رضا(ع) مشهد - ۱۸ آذر ۹۲
کلیپ صوتی سخنرانی جدید استاد رائفی پور در دانشگاه امام رضا (ع) مشهد مقدس که درتاریخ ۱۸ آذر ۹۲ برگزار گردیده رو آماده دانلود کردیم.
توصیه می کنم این سخنرانی زیبا استاد رائفی پور را از دست ندهید. شما هم اکنون می توانید سخنرانی جدید استاد رائفی پور را از سایت یاس دانلود دریافت نمایید.
فرمت : MP3
حجم : ۲۱ مگا بایت
دانلود : دانلود سخنرانی رائفی پور صوتی
منبع : یاس دانلود + فار اقلیط
منبع:
http://mouodpic.blogfa.com
گاهی اوقات ما در زندگی نسبت به داشتههای دیگران غبطه میخوریم و آرزو میکنیم ای کاش ما جای او بودیم. بیشتر مردم به این احساس، حسادت میگویند؛ اما باید گفت این احساس، صرفاً غبطه است و اگرچه مفهوم غبطه و حسادت در لغت بسیار به هم نزدیک است، اما با هم بسیار فرق دارد.
فردی که به داشتههای دیگران غبطه میخورد، فقط دوست دارد مانند آن افراد باشد و هرگز اندیشه صدمه زدن به آنها را در سر نمیپروراند؛ اما حسادت، چیزی فراتر از این مفهوم است.
حسادت و ریشههای آن
حسادت! احساسی کاملاً پیچیده است که در کمترین حالت آن، احساسی اضطرابآور بوده و فرد را دچار ترس از طرد شدن، زیان دیدن، افسوس، خشم و حقارت میکند. معمولاً حسادت، بر اثر ترس از دست دادن چیزی با ارزش در زندگی فرد رخ میدهد و بسیار دردناک و عذابآور است و محرومیت اجتماعی به دنبال دارد.
حسادت، چه واقعی باشد و چه خیالی بیهوده، همیشه صدمه میزند. ذهن را پریشان و آشفته میکند و بیرون راندنش بسیار سخت است. افرادی که به حسادت مبتلا هستند، به طور دائم دیگران را (به ویژه کسانی که در کارهایشان موفق هستند) سرزنش میکنند. محققان پس از بررسیهای متعدد به این نتیجه رسیدند كه ویژگیهای شخصیتی روی حسود بودن یا نبودن افراد، موثر است. در واقع، کسانی که نسبت به خود و زندگی خود احساس ناامنی میکنند، نمیتوانند نسبت به محیط اطراف خود، درک واقعبینانهای داشته باشند و هر موضوعی را نوعی تهدید تلقی کرده و به دنبال این قضاوت غیرواقعی، دیگران را بیجهت متهم میکنند و در عین حال، قصد تخریب شخصیت افراد موفق را دارند.
وقتی گرفتار حسادت هستیم، در واقع زمانی است که دچار بحران هویت شدهایم، اما همواره خودمان را گول میزنیم و توجهمان را به چیزی دیگر معطوف میکنیم. تمایل فرد به سمت حسادت، به شدت تحت تأثیر بیثباتی عاطفی و احساسی فرد، خشم، نگرانی و افسردگی است و هر قدر فرد در زندگی عاطفیاش ثبات نداشته باشد، بیشتر مستعد حسادت است.
فرد حسود معمولاً ارزش وجود خود را نمیشناسد و عزت نفس بسیار پایینی دارد، او باور ندارد که میتواند با تلاش و پشتکار، به موفقیتی دست یابد که دیگران از داشتنش لذت میبرند. در حقیقت، تمام انسانها نسبت به ارزش خودشان تصوری دارند و هرکس برای خود، استانداردهایی تعیین میکند و با آن استانداردها، به تعریف از خود میپردازد و وقتی هنگام قضاوت در مورد خودشان از استانداردهای غیرمنطقی استفاده میکنند، اعتماد به نفسشان را از دست داده و به زندگی و موفقیتهای دیگران حسادت میورزند.
البته این گونه قضاوتهای نادرست، از کودکی در وجود فرد نهادینه میشود. فرض کنید والدینی به فرزندشان وقتی در مدرسه نمرهای خوب میگیرد، ابراز محبت میکنند. این رفتار باعث میشود کودک تمام ارزش خود را بر اساس نمرههای خوبی که میگیرد، بسنجد و هرگز ارزشی برای عملکرد و تلاش خود قائل نشود. این نحوه تربیت، هرگز در فرد، عزت نفس ایجاد نکرده و فرد تا زمانی که به خواستهاش نرسد، احساس آرامش و با ارزش بودن نمیکند و حتی وقتی به خواستههایشان میرسند، باز هم احساس خوبی ندارند؛ زیرا ارزشی برای تلاششان قائل نیستند. از آنجا که حسادت با نوعی احساس بی کفایتی همراه است، تحمل آن سخت میشود و اکثر مردم برای خلاصی از این ناراحتی و عذاب، آن را به خشم تبدیل میکنند و رفتارهای تهاجمی از خود بروز میدهند.
حسادت در زندگی زناشویی
در بیشتر روابط بین زن و مرد، نوعی حسادت حکمفرماست. در حقیقت، طبق نظر روانشناسان، حسادت، احساسی ضروری است، یک بازدارنده در برابر خیانتی است که از طرف مرد یا زن ممکن است تا حدی صورت بگیرد و معمولاً تهدید از ناحیه فرد سوم را خنثی میکند. مثلاً ممکن است مردی متأهل در یک مهمانی با زنی غریبه شروع به صحبت گرم و صمیمی کند، مسلماً همسر او از این رفتار ناراحت شده و عکسالعمل نشان میدهد و نگران میشود مبادا زندگیاش به خطر بیفتد، اما اگر حسادت به بالاترین حد خود برسد، به خشم و رفتارهای خشونتآمیز تبدیل میشود و عمدتاً مردها در این گونه مواقع، دست به خشونت میزنند. البته این مکانیسم دفاعی دو لبه، تا زمانی که عشق و محبتی عمیق بین دو نفر شکل نگیرد، به وجود نمیآید.
فواید و مضرات حسادت
ما انسانها ممکن است در موقعیتهای اضطرابآور و زمانی که به اهدافمان دست نمییابیم، افسرده و غمگین شویم و به داشتههای دیگران حسادت ورزیم، اما اضطرابهای کوتاه مدت و حسادتهای بسیار مقطعی میتواند در ما انرژی تمرکز روی کاری را بدهد و جهت یافتن راهی برای رسیدن به اهدافمان، تلاش کنیم. فکر کردن در مورد این که دیگران چگونه به خواستههایشان رسیدهاند، میتواند به ما انگیزه کار و فعالیت بدهد و به موفقیت برساند، اما اگر صرفاً به داشتههای دیگران حسادت ورزیم و تلاش در تخریب آنها داشته باشیم، حسادتمان نه تنها فایدهای ندارد، بلکه ما را به نابودی میکشاند.
راههای غلبه بر حسادت
1- حسادت خود را بپذیرید
تا زمانی که قبول نداشته باشید حسود هستید، نمیتوانید مشکلتان را حل کنید. فراموش نکنید كه حسد ورزیدن، نه تنها مشکلات روحی و فیزیکی با خود به همراه دارد، بلکه جلوی رسیدن به اهدافتان را میگیرد. اگر هر یک از علائم زیر را از خود بروز دادید، یادتان باشد گرفتار حسادت شدهاید:
ـ به جای این که به داشتههای خود افتخار کنید، دائم با خود آرزو میکنید چیزهایی داشته باشید که دیگران دارند.
ـ شما دائم خودتان را با دیگران؛ از دوست و غریبه گرفته تا خانوادهتان مقایسه میکنید.
ـ اگر به داشتههای کسی حسودی کنید، ممکن است آرزو داشته باشید آن فرد به خاک سیاه بنشیند.
ـ دائم در جستجو هستید که بدانید دیگران چه دارند.
ـ وقتی یکی از دوستانتان با کسی دیگر دوست میشود، به شدت حسودی میکنید.
2 ـ حسادتتان را ریشه یابی کنید
آیا به یکی از جنبههای زندگی دوستتان حسودیتان شده است؟ مثلاً او در روابطش با دیگران بسیار موفق عمل میکند و دوستان بسیار زیادی دارد. پس باید روی بهبود روابط عمومیتان کار کنید.
ـ آیا به طور کلی به هر چیزی که دیگران دارند، حسودیتان میشود؟ اگر تصور میکنید شما چیزی ندارید که دیگران به آن حسودی کنند، پس باید گفت اعتماد به نفس ندارید و نسبت به زندگیتان احساس ناامنی میکنید.
ـ به ظاهر دوستتان حسودی میکنید؟ اگر از ظاهر خود راضی نبوده یا فکر میکنید زیادی لاغر یا چاق هستید، میتوانید با به کار بردن رژیمهای مناسب غذایی و ورزش، به وزن دلخواه خود برسید. البته مهمتر از همه این است که هر وقت خودتان را در آینه میبینید، به خودتان یادآوری کنید كه چهرهای دوست داشتنی دارید.
3ـ خودتان را اصلاح کنید
برای خود برنامهریزی میکنید و اهدافی برمیگزینید، مطمئن باشید چنان سرتان به اهدافتان گرم میشود که حسودی کردن به زندگی دیگران را فراموش میکنید. برای این کار، بهتر است بیشتر کارهایی را که دوست دارید، انجام دهید و مهارتهایتان را بالا ببرید.
ـ اعتماد به نفستان را تقویت کنید. فهرستی از معایب و ارزشهای وجود خود را تهیه کنید و با اتکا به ارزشهایتان، به بهبود معایبتان بپردازید.
ـ به خودتان یادآوری کنید كه با ارزش هستید و استعدادهایی منحصر به فرد دارید و برای کشف آنها تلاش کنید.
4 ـ به خود یادآوری کنید چقدر خوششانس هستید
ـ در واقع با مقایسه کردن داشتههای خود با کسانی که آنها را ندارند، میتوانید خودتان را فرد خوششانسی بدانید. این که بسیاری از مردم در دنیا هستند که حتی نیازهای اولیه زندگیشان هم برآورده نمیشود.
ـ فهرستی از مواردی را تهیه کنید که دارید.
ـ هرگز کمالگرا نباشید و بدانید نمیتوان زندگی را در حد کمال داشت.
5 ـ بخشنده باشید
تا آنجا که میتوانید ،به دیگران کمک نمایید و در امور خیریه، داوطلبانه شرکت کنید.
جام جم
نظر به صورت و دو دست و مو و محاسن و مچ دست و سایر بدن به جزء عورت جایز است به شرط این که به قصد لذت نباشد، مانع شرعی از ازدواج با او نداشته باشد، احتمال بدهد زن ازدواج با او را قبول می کند، با این نگاه کردن اطلاع تازه ای پیدا می کند، و در صورتی که با نظر اول اطلاع حاصل نشد تکرار مانعی ندارد.
(تحریرالوسیله، ج2، کتاب النکاح، ص 245، م 28، اولین بحث)
نظر به صورت و دو دست و مو و محاسن و مچ دست و سایر بدن به جزء عورت جایز است به شرط این که به قصد لذت نباشد، مانع شرعی از ازدواج با او نداشته باشد، احتمال بدهد زن ازدواج با او را قبول می کند، با این نگاه کردن اطلاع تازه ای پیدا می کند، و در صورتی که با نظر اول اطلاع حاصل نشد تکرار مانعی ندارد.
(العروة الوثقی، ج2، ص 634 با استفاده از م 26)
نگاه کردن مرد به صورت زنی که می خواهد با او ازدواج کند، جایز است به شرط آنکه بداند، مانع شرعی از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول می کند و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطلاع تازه ای پیدا می کند و با این شرایط، نگاه کردن فقط برای مرد جایز است اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنی برای جلوگیری از نزاع بعد از عقد مستحب نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست بنابر اظهر (اظهر: ظاهرتر، مساعدتر و هماهنگتر با دلایل مربوط، روشنتر از نظر تطبیق با ادله فتوا) نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم، با همین شرایط جایز است.
(توضیح المسائل، ص 386، م1944)
نگاه به زنی که قصد ازدواج با او را دارد و قصد التذاذ هم ندارد اشکال ندارد و در صورتی که با نظر اول اطلاع حاصل نشد تکرار مانعی ندارد، نگاه به صورت و دست ها و مو و مقداری از بدن، که گردن و بعضی از سینه است، اشکال ندارد.
(استفتائات جدید، ج1، ص 355، س 1580، 1579)
نگاه به محاسن زنی که قصد ازدواج با او را دارد مثل: صورت، دست ها، مچ دست ها، مو و ساقین، جایز است به شرط این که به قصد تلذذ نباشد و در صورتی که با نظر اول اطلاع حاصل نشد، تکرار جایز است و احتمال اختیار زن را داشته باشد.
(منهاج الصالحین، ص 259، ج2، م 1232، تعلیقه، بر العروة الوثقی، ج2، ص 580 م 26 (3658)
نگاه به محاسن زنی که قصد دارد با او ازدواج کند مثل: صورت، دست ها، مچ دست ها، مو و ساقین و نحو ذلک جایز است به شرط اینکه به قصد تلذذ نباشد و احتمال اختیار کردن زن را بدهد و تزویج او فعلاً جایز باشد مثلاً در حال عدّه نباشد.
(منهاج الصالحین، ج3، ص 15، م 28)
بنابر احتیاط واجب اکتفا کند به دیدن وجه، کفین، مو، محاسن و اگر با یک مرتبه مقصود حاصل نشود؛ یعنی اطلاع بر حال او پیدا نکند تکرار نظر مانع ندارد و شرط است در جواز نظر به اینکه از حال او قبل از نظر، اطلاع نداشته باشد و احتمال تزویج با او را بدهد والاّ جایز نیست.
(هدایة العباد، ج2، ص 400، م 28 جامع الاحکام، ج2، ص 171، م 1709)
نگاه به صورت، دست ها، موها و محاسن زنی که می خواهد با او ازدواج نماید، جایز است، بلکه به سایر بدن زن به غیر از عورت او نیز می تواند نگاه کند، البته به شرط این که احتمال دهد او را اختیار می کند و مانعی از ازدواج با او نیز وجود نداشته باشد (مثلاً در عدّه نباشد. شوهر نداشته باشد)
(احکام الواضحه، ص 374، ن 1649)
زن مخصوص را که قصد دارد ازدواج کند جایز است نگاه کند به مقداری که زشتی و زیبایی او را تشخیص دهد و اما اگر بخواهد زن های متعدد را نگاه کند که هر کدام را پسندید انتخاب کند، جایز نیست. نگاه کردن باید بدون قصد تلذذ باشد و احتیاط واجب اکتفا کردن به صورت و دست هاست به شرط اینکه عارف به حال آن زن نباشد.
(مجمع المسائل، ج2، ص229، س 647 و 648)
(هدایة العباد، ج2، ص 309، م 1073)
نگاه کردن مرد به زنی که می خواهد با او ازدواج کند (به مو و گردن و صورت و دست ها و محاسن او) به منظور آگاه شدن از حسن و عیب او جایز است. حتی اگر با یک بار نگاه کردن این منظور حاصل نشود می تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.
(توضیح المسائل، ص 409، م 3091، تعلیقات بر العروة الوثقی، ص 665، م 26)
نگاه کردن به صورت، دست ها، مو و محاسن زنی که می خواهد با او ازدواج کند، جایز است؛ بلکه جواز نظر به سایر بدن او غیر از عورت نیز بعید نیست. بله اگر خصوصیات زن را از روی لباس بتواند تشخیص دهد بدون پوشش نمی تواند نگاه کند.
(تعلیقه بر العروة الوثقی، ص 440، م 26)
نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او را دارد جایز است.
(منهاج الصالحین، ج3، ص 295، م 1232)
بخش احکام اسلامی تبیان
دعا پشت دعا برای آمدنت،
گناه پشت گناه برای نیامدنت،
دل در گیر میان این دو انتخاب
کدام آخر؟
آمدنت یا نیامدنت؟
طرح ترک میلیونها گناه
جهت تعجیل در ظهور حضرت،
سهم ما تفکر در خود
و ترک یک گناه
به این ترتیب که وقت نماز صبح پیش از شروع به غذاى صبحانه بوده ، و ظهر قبل از آنکه انسان به نهار بپردازد و عصر یا همان وقت که هضم غذا آغاز شده ... و به هنگام غروب یا موقعى که انسان بین دو وعده نهار و شام قرار دارد. و به همین ترتیب موقع عشا که هضم غذا تازه شروع گردیده است ... طب جدید این موضوع را ثابت کرده و مدلل ساخته که نماز بهترین وسیله اى است که از بالا رفتن فشار خون جلوگیرى کرده و در حفظ تعادل آن اثر بسزایى خواهد داشت . آرى طبق نظریه پزشکان چنانچه در اداى نماز مراقبت و محافظت به عمل آمده و حرکات موزون آن به آرامى و طمانینه که از شرایط صحت آن است ، توام باشد، ثابت و مسلم گردیده که از بسیارى بیماری هاى ناشى از فشار خون جلوگیرى خواهد کرد... و این خود اثرى آنى و فورى بر قلب گذاشته و از ضربان تند و سریع آن مانع خواهد شد.
مجله ریدرز دایچست مى نویسد:
بر اساس تحقیقات معلوم شده است افرادى که بطور مرتب به عبادتگاه مى روند، در برابر بسیارى از بیماری ها نظیر: فشار خون ، بیماریهایى قلبى ، سل و سرطان هاى ناحیه گردن مصونیت دارند.
دکتر ادوین فردریک پاورز، استاد امراض عصبى در ایالات متحده آمریکا مى گوید:
علم طب در دنیاى کنونى از بسیارى از رموز و اسرار بیمارى ها به طرز معجزه آسایى پرده برداشته است . با این وصف هنوز هم هزاران بیمارى و مرض باقى است که بزرگترین اطباء هوشمند و نوابغ پزشکى کمترین بارقه امیدى به کشف و معالجه آنها به دست نیاورده اند. اما بررسى و دقت در مطالعات این اطباء و نوابغ این نکته را روشن مى سازد که اغلب آنها این نظریه را تایید نموده و اعتقاد پیدا کرده اند که در میان معجزات فراوانى که براى نماز شمرده اند، یکى اعاده صحت و تندرستى روحى و شفاى کلیه بیماری هایى است که مداوا شده و کلیه روشهاى پزشکى در برابر آنها عاجز مانده است.1
یک جراح مصرى اخیرا با یک سرى تحقیقات گسترده اعلام داشت :
نماز بهترین درمان براى بیماران مبتلا به جابجایى غضروف هاى ستون فقرات است .
دکتر الزیات استاد دانشگاه نوادا در آمریکا پس از مطالعه بر روى چهل بیمار گفت :
حرکت هاى ناشى از پنج بار نماز در روز مى تواند عمل جراحى ناشى از بیمارى مذکور را در مدت یک هفته بهبود بخشد.
این پزشک مصرى به بیماران جراحى شده خود توصیه کرده است که بلافاصله پس از عمل جراحى حرکت کرده و به مدت یک هفته روزى پنج بار حرکات نماز را به جاى آورند و این حرکات را در هر صورت تا پایان عمر ادامه دهند.
همچنین یک دانشمند آمریکایى در کتابى که به تازگى بنام بیماری هاى فقرات منتشر ساخته ، گفته هاى این پزشک مصرى را تایید کرده و به بیماران خود نیز سفارش کرده است که روزانه پنج نوبت حرکاتى شبیه نماز مسلمانان انجام دهند
ادامه در ادام مطلب...
در این نرم افزار به حدود ۴۰ شبهه و سوال پیرامون ماه محرم و حضرت امام حسین(ع) پاسخ داده شده است . سوالات این نرم افزار در پنج بخش «تاریخ و سیره» ، «اخلاقی، تربیتی، عرفانی» ، «کلام و اعتقادات» ، «قرآن و حدیث» و «فقه و احکام» طبقه بندی شده اند.
ویژگیهای نرم افزار :
* مطالبی مفید در قالب نرم افزاری کم حجم
* امکان حرکت سریع به مطلب قبلی و بعدی
* امکان به اشتراک گذاری متن مطالب
* رابط کاربری بسیار زیبا و مناسب مطالعه
* قابلیت اجرا بر روی تمام نسخه های اندروید و تمام دستگاههای موبایل و تبلت
منبع سوالات : سایت پاسخگو
پاسخ :
قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.
قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آنها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت، این مرحله را قضا می نامند.
خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگیهای موجود بستگی به آن علتها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.
این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،در مورد افعال انسانی،عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.
بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آنها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آنها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن میکند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،(1)
در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم میشود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است، و بالاخره به راهی که انتخاب میکند.
تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند وآب که غرق میکند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب میکند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است.
انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواستههای او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد میتواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.
پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.
انسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین میرود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش میباشد.
امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: "از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم".(2) یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد.
اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنیامیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعتگذار را جایز ندانسته بود)(3) حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامههای بیشمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد.(4) بنابراین راهی که امام برمیگزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.
حضرت میفرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند میخواهد مرا کشتةسربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».(5)
کلام حضرت بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند میخواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،(6) ولی انسانها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.
در مورد امام حسین(ع) هم خداوند میخواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود.
حضرت خود را آزاد میدانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را میپسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت میدانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر میخواهند گمراهی خود را توجیه کنند و میگویند:
«لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا...؛ اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم»!(7)
منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،هم چنان که قرآن از آنان نقل میکند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمیکردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمیشمردیم»(8)، یعنی عبادت بتها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشتهایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و میفرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا میخواست، همه شما را هدایت میکرد».(9)
اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسانها را به راهی ببرد، مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار میکرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمیپسندد و ایمانی را میخواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،نه ایمان اجباری.
پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین ارادهای علاوه بر آن که جبر را حاکم میکند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده میکند و...، ظلم میباشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (انسان و سرنوشت) ص 385؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، (8) ص 17.
2. توحید صدوق، ص 369.
3. بحارالانوار،ج44، ص 382.
4. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 425.
5. همان،ص 293.
6. مائده (5) آیه 6؛ یس (36) آیه 60.
7. انعام(6) آیه 148.
8. نحل (16) ، آیه 35.
9. انعام، آیه149.
مبع:عاشورا
پرسش :
چرا دنباله امامان بعد از امام حسين(عليه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(عليه السلام) شروع نشده است؟
پاسخ :
از متون ديني و روايات استفاده ميشود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبري منصوب شدهاند. بدين گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خويش را به عنوان رهبر منصوب نمايند و يا مردم در انتخاب آنها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسين(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزينش نشده و امامت به فرزندان وي منتقل نشده است.
در اسلام امامت و رهبري از اهمّيّت ويژهاي برخوردار است تا آن جا كه از آن به عنوان عهد الهي ياد شده است.(1) اين مقام بايد به كساني داده شود كه لياقت و شايستگيهاي ذاتي و اكتسابي داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهيم(ع) كه خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وي منتقل شود فرمودند: ".. لاينال عهدي الظّالمين؛(2) پيمان من - يعني امامت - هرگز به ستمكاران نميرسد". اين آيه بيانگر عظمت و بزرگي اين مقام است.
انتصاب رهبر از سوي خداوند بهترين گزينه و راهكار معقول و منطقي است، زيرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و كساني را براي رهبري گزينش ميكند كه لياقت داشته باشند: "اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته".(3)
به سبب لياقت و قابليّتهاي امامان معصوم(ع) بود كه آنها حكومت و مرجعيت ديني را حق خود ميدانستند، چنان كه امام حسين(ع) در برابر فرماندار مدينه بدان تصريح نمود.(4) بنابراين امامت بر اساس شايستگي اعطا شده به آن شايستگيها خداوند آگاهي دارد و اين شايستگيها در اولاد امام حسين(ع) وجود داشت.
در بعضي از روايات تصريح شده است كه ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب امامت و رهبري منصوب شدهاند و اسامي نيز بيان شده است.
جابربن عبداللَّه انصاري از پيامبر اسلام(ص) در خصوص پيشوايان بعد از حضرت پرسيد كه از فرزندان علي بن ابي طالب چه كساني جانشينان شما هستند؟
فرمودند: "حسن و حسين (كه آقاي جوانان اهل بهشت هستند) سپس زين العابدين، پس از او باقر محمد بن علي (كه او را ملاقات خواهي كرد. هرگاه او را ملاقات نمودي، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسي فرزند جعفر، پس از او علي فرزند موسي، سپس محمد بن علي و پس از او علي بن محمد، سپس حسن بن علي و پس از او فرزندش مهدي. او كسي است كه جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده است. اي جابر! آنها خلفا و جانشينان من از فرزندان و عترت من هستند. هر كس آنها را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس آنان را نافرماني نمايد، مرا نافرماني كرده است. هر كس يكي و يا همه آنها را انكار كند، گويا مرا انكار نموده است. به وجود آنها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقاي جهان نيز به واسطه آنها حفظ ميشود تا زماني كه خدا بخواهد".(5)
پي نوشتها:
1.بقره (2) آيه 124؛ پيام قرآن، ج 9، ص 27.
2.همان، آيه 124.
3.انعام (6) آيه 124.
4.مثيرالاحزان، ص 24.
5.بحارالانوار، ج 27، ص 119 - 120.
WWW. eporsesh.com
عزاداری امام حسین (علیه السلام) مقوله ای الهی - انسانی است و سرشتی دوگانه دارد كه آمیخته از سنت الهی و سنت بشری است. كه در این مقال بدان دست می یازیم.
1. عزاداری از نگاه عقل
هر مقوله ای و پدیده ای در كهكشان دانش بشری، برای ماندگاری، به سنجش در ترازوی عقل، تحكیم مبانی عقلانی و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیری آن نیاز دارد. حال آیا عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این استحكام عقلانی را دارد یا نه؟ آیا می توان با برهان های عقلی، به تبیین آن پرداخت یا آن كه تنها با مقولاتی فراعقلانی چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداری حسینی و هسته مركزی آن، كاملا قابلیت برهان پذیری و تبیین عقلانی را دارد.
از بدیهیات عقلی آن است كه انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شكل كه آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حمزه و... گریستند .
حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می كند.
ممكن است این پرسش پیش آید كه در سوگ بزرگان و نزدیكان تازه از دست رفته نیكوست، ولی آیا این كه پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر كسی چون حسین به علی(علیه السلام) بگرییم نیز زیبنده و رواست؟
پاسخ این پرسش آن است كه تشیع ، مكتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است كه پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذكر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(علیهما السلام)، اشك در چشمان شیعه پیرو او حلقه می زند، می توان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟
عزاداری به عنوان وجوب شكر :
این استدلال، استدلالی است كه عزاداری را به دلیل سپاسگذاری از حسین بن علی (علیهما السلام)، لازم می داند. از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و كارهای نیك آنها نیكو و لازم است و چنان چه این خدمت فداكارانه و ایثارگرانه هم باشد، شكر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا مییابد. از این رو، امام حسین(علیه السلام) كه در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم كرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامی داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، كم ترین و كوچك ترین كاری است كه میتوان انجام داد.
درباره
گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید :
كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى
كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در
قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد
2. عزاداری از دیدگاه قرآن و سنت
با نظری به آیات و روایات روشن میشود كه عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلكه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم میباشد كه در قرآن به آنها سفارش شده است.
نمونه عینی عزا و گریه در قرآن كریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، كه بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه كرد و پاداش آن گریهها برابر با پاداش هفتاد شهید میباشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن كریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.
اما در سنت، مجموعه روایات، رفتارها و تقریرهای پیامبر(ص) و امامان (ع) بسیار دیده می شود .
نسایی از جابربن عبدالله انصاری نقل می كند كه هنگام شهادت پدرم در جنگ احد ، من بر پدرم می گریستم و مردم مرا از گریستن نهی می كردند ، ولی از پیامبر(ص) نهی ای ندیدم.1
سنن نسائی نیز روایتی را آورده كه در آن، بر منع نكردن پیامبراكرم(ص) از صیحه و گریه زنان ، تصریح شده است.2
3. عزاداری امام حسین (ع) در روایات شیعی
در روایات شیعی و از زنان اهل بیت(ع) ، سخنان فراوانی نقل شده كه بر توصیه ایشان بر گریستن و عزاداری بر امام حسین(ع) دلالت دارد .
حضرت رسول(ص) در مكان های متعددی بر فرزندش حسین(ع) گریسته است. در روز ولادت حسین(ع)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست. 3
روایاتی در خصوص پیامبراكرم در مورد گریستن بر امام حسین(علیه السلام) فراوان یافت می شود .4 گریستن امام علی (علیه السلام) هنگام عبور از كربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. 5
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است كه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر مصیبت فرزندش حسین(علیه السلام) می گریست.6 درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفك منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» كسى كه قطره اشكى درباره ما بریزد، بخاطر خونى كه از ما ریخته شده و یا حقى كه از ما غصب شده است و یا آبرویى كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال این اشك سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد. 7
از امام كاظم(علیه السلام)8 نیز اخبار و گزارش های زیادی پیرامون این مسأله بیان شده است . این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین(علیه السلام) است.
پس از آنجا كه گفتار ، كردار و تایید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران حجت است ، تمسك به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود .
آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، كه بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى كنند و فطرت انسان بر این نهاده شده كه در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.9 و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام كه قوانین آن با فطرت مطابق10 است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اكرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى كردند كه موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم 11 یا براى فاطمه بنت اسد.12
حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى كنیم به این دلیل است كه آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا كه پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلكم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این كه خودِ اهل سنت گفته اند كه منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى كسى است كه در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلكه براى تمام أزمنه و كل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر كجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.
فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان
......................................................
پی نوشت ها :
1- سنن نسائی / شرح جلال الدین سیوطی / ج 3 / ص 318
2- همان
3- علامه مجلسی / ج 43 / ص 239
4- امالی صدوق / شیخ صدوق / ص 116
5- وقعه الصفین / نصر بن مزاحم منقری / تحقیق عبد السلام هارون / ص 140
6- كامل الزیارات / ابن قولویه / ص 82
7- محمد بن نعمان مفید / ص175 / روایت 5
8- امالی صدوق / ص 118
9- صحیح بخاری / ج 2 / ص 442 ؛ كنز العمال / حسام الدین متقی هندی / ج 15 / ص 731 ـ 733
10- جعفر سبحانى / بحوث قرآنیه فى توحید و الشرك (مؤسسه امام صادق(علیه السلام) / ص 140
11- روم / 30
12- صحیح مسلم /ج 4 / ص 1808
منبع:بیتونه
13- حاكم نیشابورى / مستدرك على الصحیحین / ج 3 / ص
سنت رسول الله (ص)، ائمه هدي (ع) و اصحاب و
تابعين بر لزوم سجده كردن بر زمين و آنچه از آن مي رويد به جز خوردني ها و
پوشيدني هاست و اينكه رسول خدا (ص) و اصحاب روي خاك نماز مي خواندند مورد
قبول همه ي مذاهب است.
وهابيان سجده بر خاك يا تربت شهيدان را به
معناي پرستش آنها و نوعي شرك ميشمارند و ميگويند چرا روي مهر نماز
ميخوانيد؟ اين كار شرك و بت پرستي است، به همين جهت در مكه و مدينه حجاج
شيعه را ازسجده بر روي مهر بر حذر ميدارند. در همين زمينه صالح فوزان عضو
هيئت افتاي سعودي مينويسد: سجده بر تربت اوليا اگر به قصد تبرك به تربت و
تقرّب به اوليا باشد شرك اكبر محسوب ميشود و اگر مقصود تقرّب به خداوند
متعال باشد با اعتقاد به اين كه اين تربت همانند زمين مسجدالحرام و
مسجدالنبي و مسجدالاقصي فضيلت دارد بدعت در دين به شمار ميرود! [۱]
براي
پاسخ به اين گروه بايد گفت كه وهابيان بين سجده براي خدا و سجده بر روي
خاك پاك و تربت شهيدان خلط نموده اند وحكم يكي را بر ديگري بار نموده اند.
زيرا آنچه را كه دين به آن فرامي خواند عبوديت در برابرخدا و سر تعظيم فرود
آوردن و سجده نمودن فقط در برابر اوست. خداوند در قرآن مجيد ميفرمايد: ولله يسجد من في السماوات و الارض (رعد: ۱۵) «هر كس در آسمانها و زمين است، براي خدا سجده ميكند»
بنا
براين «سجود» ميبايست «لله» و براي خدا باشد اما اين سجودي كه از فرد
مسلمان بويژه در نماز خواسته شده بر روي چه چيزي بايد باشد؛ آيا بر هر چيزي
ميتوان سجده نمود هر چند خوردني ويا پوشيدني باشد ويا آنكه فقط بر اشياء
خاصي جايز است؟
در اينجا دو نظر است؛ نظر پيروان اهل بيت پيامبر (ص)
كه بر اساس فرموده آنان سجده را فقط بر زمين پاك و يا آنچه كه از زمين
روييده باشد به شرط آن كه خوراك و پوشاك انسان نباشد جايز ميدانند و تربت
شهيدان را از مصاديق خاك پاك ميدانند و نظر دوم گفته رهبران مذاهب اهل سنت
است كه محل سجده را عام ميدانند وخاص سجده بر زمين نميدانند.
* دليل پيروان اهل بيت چيست؟
شيعه بر ادعاي خود به روايت مورد قبول شيعه واهل سنت از پيامبر (ص) تمسك ميكند كه فرمود: جُعِلَت لِيَ الاَرضُ مَسجِداً و طَهُوراً [۲]. « زمين براي من محل سجده و وسيله طهارت (تيمم و…) قرار داده شد»
براين اساس به فرموده رسول خدا (ص) هر
كس در نماز بايد پيشاني را روي خاك بگذارد و اين كار مورد اتفاق همه
مسلمانان است كه ترجيح با خاك است و آن خاك بايد پاك باشد؛ زيرا خداوند
ميفرمايد: «فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا». (نساء: ۴۳) «اگر آب براي وضو پيدا نكرديد روي خاك پاك تيمم كنيد»
با توجه به آيه تيمم وروايت دومطلب
بدست ميآيد: اول آنكه اسم زمين بر محل سجده و تيمم صدق نمايد. دوم: آن
زمين بايد خاك پاك باشد زيرا كه شرط تيمم و نماز در استفاده از خاك يكي است
و درباره تيمم خداوند به صراحت فرمود بر زمين پاك تيمم نماييد.
اما
اينكه چرا خداوند از ميان همه اشيا فقط سجده بر روي خاك را خواسته روايت
حضرت امام صادق (ع) به خوبي آن را توضيح ميدهد. به بيان آن حضرت سجده كردن
بر خاك تنها براي آن است كه چنين كاري با فروتني در برابر خداوند يگانه
سازگارتر است.
هشام بن حكم ميگويد: از امام صادق (ع) دربارۀ آنچه
سجده بر آنها جايز است و برچيز هايي كه جايز نيست پرسيدم. فرمود: سجده تنها
بر زمين و آنچه ميروياند جز خوردنيها و پوشيدنيها – جايز است. گفتم:
فدايت گردم سبب آن چيست؟ فرمود: سجده خضوع و اطاعت براي خداوند است و
شايسته نيست برخوردنيها و پوشيدنيها صورت پذيرد. زيرا دنيا پرستان بردگان
خوراك و پوشاكند در حالي كه انسان هنگام سجده در حال پرستش خدا به سر
ميبرد پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه معبود دنيا پرستان فريب خورده
است قرار دهد". [۳]
به همين جهت رسول خدا (ص) واهل بيت او
(ع) و صحابه همواره بر روي خاك و يا آن چه از خاك ميروييد سجده ميكردند و
براي هر مسلماني بهترين اسوۀ و نمونه قابل پيروي عملكرد پيامبر اكرم (ص) و
اهلبيت اوست.
* روايات متعدد براي اثبات ديدگاه شيعه
رواياتي كه چگونگي سجده آنان را بيان ميكند متعدد است كه حتي در منابع اهل سنت نيز امده است:
- وائل بن حجر ميگويد: رأيت النبي صلي الله عليه و (آله و) سلم وضع أنفه علي الارض مع جبهته اذا سجد. [۴] پيامبر (ص) را ديدم آن گاه كه سجده ميكرد پيشاني و بيني خود را بر زمين مينهاد.
-
براء بن عاذب ميگويد: ما پشت سر پيامبر (ص) نماز ميخوانديم هنگامي كه سر
از ركوع بر ميداشت از ما كسي كمرش خم نبود تا هنگامي كه پيامبر (ص)
پيشانيش را (براي سجده) بر زمين مينهاد [۵] (يعني هماهنگ با او ركوع و…مي
كرديم). در اين روايت به صراحت ميگويد پيامبر (ص) پيشاني را بر روي زمين
مينهاد.
- ابو سعيد خدري ميگويد: ان رسول الله (ص) رئي علي جبهته و ارنبته اثر طين من صلاه صلاها بالناس [۶] «ابو سعيد خدري ميگويد: به هنگامي كه رسول خدا (ص) با مردم نماز خواند اثر خاك برپيشاني و بيني او ديده شد».
-
دسته اي ديگر از روايات دلالت دارند كه پيامبر گرامي مسلمانان را به
پيشاني نهادن بر خاك هنگام سجده فرمان ميداد چنان كه ابو صالح ميگويد نزد
ام سلمه (همسر پيامبر) رفته بودم كه برادر زاده اش نيز آمد و در خانه اش
نماز خواند اما هنگامي كه به سجده رفت به خاكها فوت نمود ام سلمه به وي
گفت اي برادر زاده خاك را فوت نكن زيرا پيامبر به غلامش يسار (افلح) فرمود:
تَرّب وجهك لله. [۷] «رخسار خود را براي خدا بر خاك بگذار.» واژه «ترب» از
ماده «تراب» به معناي خاك است از امر رسول الله (ص) بر ميآيد كه سجده بر
خاك لازم است.
سيره رسول الله (ص) نشان ميدهد كه آن حضرت علاوه بر
زمين بر روي چيزي كه از زمين روييده نيز سجده ميكرد. در صورتي كه از
خوردنيها و پوشيدنيها نباشد.
- درمنابع اهل سنت ودر روايات متعدد
آمده است: كان رسول الله (ص) يصلي علي الخمره پيامبر (ص) همواره بر خمره
(كه از ليف درخت خرما ساخته ميشد) سجده ميكرد.
اين كلام ازعده اي
از اصحاب همچون ابن عباس [۸]، عبدالله بن عمر [۹] و عائشه [۱۰] و ام سلمه
[۱۱] وميمونه [۱۲] وام سليم [۱۳] نقل شده است. سند اكثر اين روايات نيز
صحيح ميباشد [۱۴]
- همچنين در روايات متعدد ديگر آمده كه آن حضرت بر روي حصير نماز ميخواند.
ابوسعيد
از صحابه رسول خدا (ص) ميگويد: دخلت علي رسول الله (ص) و هو يصلي علي
حصيره و يسجد عليه [۱۵]. به محضر پيامبر رسيدم در حاكي كه ايشان برروي
حصيرخويش نماز ميگزارد وبرآن سجده ميكرد.
- انس نيز روايت كرده: ان النبي (ص) صلي علي حصير [۱۶]
ابن
حجر عسقلاني در شرح خود بر صحيح بخاري ميگويد: به سجاده كوچكي كه از ليف
خرما بافته شده باشد خمره ميگويند…اگر بزرگ باشد آن راحصير مينامند [۱۷].
* ديدگاه امام صادق عليه السلام در اين باره
به
همين جهت امام صادق (ع) فرمود: السجود علي الارض فريضه و علي الخمرة سنه.
[۱۸] سجده بر زمين حكم الهي و سجده بر خمره سنت پيامبر (ص) است.
ايشان در جاي ديگر ميفرمايد: السجود لايجوز الا علي الارض او علي ما انبتت الارض الا ما اكل او لبس. [۱۹] سجده كردن جز بر زمين و آنچه ميروياند غير از خوردنيها و پوشيدنيها جايز نيست.
* صحابه بر چه چيز سجده ميكردند؟
علاوه بر گفتار و رفتار پيامبر (ص) واهل بيت او در سجده بر روي زمين رفتار صحابه و تابعان نيز گوياي سنت سجده بر زمين است.
- جابر بن عبدالله انصاري ميگويد: كُنتُ اُصلّي الظُّهر مع رسول الله (ص) فآخذ قبضه من الحصي ليبرد في كفي أضعها لجبهتي أسجد عليها لشده الحّر. [۲۰] «با رسول خدا (ص) نماز ظهر ميگزاردم مشتي سنگ ريزه برگرفتم و در دست
خود نگه ميداشتم. تا خنك شود و هنگام سجده بر آنها پيشاني ميگذاشتم و
اين به خاطر شدت گرما بود».
- نافع ميگويد: انابن عمركان اذا سجد و عليه العمامه يرفعها حتي يضع جبهته بالارض. [۲۱] «عبدالله بن عمر هنگام سجده دستار خود را بر ميداشت تا پيشاني خود را بر زمين بگزارد».
* نهي پيامبر از وجود حائل بين پيشاني و زمين
محدثان
اهل سنت رواياتي را آورده اند كه نشان ميدهد رسول الله (ص) كساني را كه
هنگام سجده گوشه دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار ميدادند از اين
كار بازداشت.
- صالح سبايي ميگويد: انّ رسول الله (ص) رأي رجلا يسجده بجنبه و قد اعتّم علي جبهته فحسر رسول الله (ص) عن جبهته. [۲۲] پيامبر گرامي (ص) شخصي را در حال سجده كنار خود مشاهده فرمود در حالي
كه بر پيشاني خود دستار بسته بود. پيامبر (ص) عمامه را از پيشاني وي كنار
زد.
- عياض بن عبدالله قرشي هم ميگويد: راي رسول الله (ص) رجلا يسجد علي كور عمامته فأوما بيده: ارفع عمامتك و أوما إلي جبهته [۲۳] رسول خدا (ص) مردي را در حال سجده ديد كه بر گوشه عمامۀ خود سجده
ميكرد. پس به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردارد و به پيشاني او اشاره
فرمود.
- ابن سعد نيز در كتاب خود مينويسد: كان مسروق اذا خرج يخرج بلبنه يسجد عليها في السفينه. ۲ [۲۴] مسروق ابن اجدع هنگام مسافرت خشتي را با خود بر ميداشت تا در كشتي بر آن سجده كند.
بنابراين همراه داشتن قطعه اي از تربت كه خاك است بر خلاف نظر بعضيها شرك وبدعت نيست.
* جمع بندي و نتيجه گيري
از
مجموع مطالب پيش گفته بر ميآيد كه سنت رسول الله (ص)، ائمه هدي (ع) و
اصحاب و تابعين بر لزوم سجده كردن بر زمين و آنچه از آن ميرويد به جز
خوردنيها و پوشيدني هاست و اينكه رسول خدا (ص) و اصحاب روي خاك نماز
ميخواندند مورد قبول همهٔ مذاهب است و مهر هم تكه خاكي پاك است كه روي آن
سجده ميشود. اگر خاك وجود نداشت ميتوان بر چيزهاي غير خوراكي سجده كرد.
به تعبير ديگر ما با سجده بر زمين به خداوند سجده ميكنيم و اساسا تمام
مسلمانان جهان بر چيزي سجده ميكنند، ولي سجده آنان براي خداست نه براي آن
چيز.
مگر نه اينكه تمام نمازگزاران بر سنگهاي مسجد الحرام سجده ميكنند اما هدف از سجده آنان خداست نه سجده براي سنگ.
بنابراين
همچنانكه سجده كردن بر خاك و گياه به معناي پرستش نيست بلكه سجود و پرستش
براي خدا و خضوع در برابر او تا حد خاك است سجده بر تربت كه خاك پاكي است
نيز چنين است.
باتوجه به آنچه بيان شد پي ميبريم كه چرا شيعيان
مقيد بر سجده بر خاك وسنگ يا برخي گياهانند و بر تمام اشيا سجده نميكنند
زيرا چنين كاري پيروي از سنت نبوي است كه بر خاك سجده ميكردند.
=============================
۱. المنتقي من فتاوي الشيخ صالح بن فوزان، ج ۲، ص ۸۶.
۲-صحيح بخاري ج۱ ص۱۰۰ح۳۳۵، كتاب تيمم. تصحيح بن باز
۳. شيخ حر عاملي، محمد، وسائل الشيعه، ج۵ص۳۴۴، ح۶۷۴۰. .
۴. مسند احمد، ج۴ ص۳۱۷. طبراني، ، المعجم الكبير ج۲۲ص۳۰. احكام القران (جصاص حنفي) ح۳، ص ۲۰۹، باب السجود علي الوجه
۵. صحيح بخاري، كتاب الصلاه باب متابعه الامام، ص۲۲۸، ح ۹۴۹
۶. سنن اب داودص۱۷۳، كتاب الصلاه باب السجود علي الانف والجبهه ح۸۹۴.
۷.
مسند احمد ج۶ص۳۰۱. سنن ترمذي، كتاب الصلاه باب ما جاء في كراهيه النفح،
ص۱۳۱ح۳۸۱. المستدرك، ج۱ص۲۷۱. بيهقي، احمد بن حسين، سنن كبري، ج۲ص۲۵۲.
۸. مسنداحمد ج۱ص۲۶۹.
۹. همان ج۲ص۹۲
۱۰. همان ج۶ص۱۴۹و۱۷۹و۲۰۹
۱۱. همان ج۶ص۳۰۲
۱۲. همان ج۶ص۳۳۰. صحيح بخاري ج۱ص۱۱۶، كتاب الصلاه، باب۲۱ الصلاه علي الخمره ح۳۸۱.
۱۳. همان ج۶ص۳۷۷.
۱۴. مجمع الزوائد ج۲ص۵۷و۵۸
۱۵. مسند احمد ج۳ص۵۲
۱۶. مسند احمدج۳ص۱۷۹
۱۷. فتح الباري، ج۱ص۳۶۴
۱۸. شيخ حر عاملي، محمد، وسائل الشيعه، ج۵ص۳۴۵، ح۶۷۴۶.
۱۹. همان، ص ۳۴۴، ح۶۷۴۰
۲۰. المستدرك ج۱ص۱۹۵.
۲۱. بيهقي سنن كبري، ج ۲، ص ۱۰۴ باب الكشف عن السجده في السجود. .
۲۲. همان، ص۱۰۵
۲۳. همان
۲۴. الطبقات الكبري، ج۶ص۷۹.
منبع :پايگاه اطلاع رساني حج
تعداد صفحات : 13